
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دست نوشته رهبر معظم انقلاب در تقدیر از شهید طهرانی مقدم
روز گذشته مصادف بود با سالگرد شهادت سرلشکر حسن طهرانی مقدم که از او با عنوان پدر موشکی ایران یاد میشود. طهرانی مقدم در 21 آبان سال 1390 در پی انفجاری در زاغه مهمات پادگان مدرس در تهران به شهادت رسید. پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، در سالروز شهادت سردار سرلشکر حسن طهرانی مقدم، تصویری از دستنوشته رهبر انقلاب برای تقدیر از وی و همکارانش در سازمان جهاد خودکفایی سپاه پاسداران منتشر کرد.
متن دستنوشته حضرت آیتالله خامنهای به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
شما به کمک و هدایت خداوند علیم و قدیر توانستهاید کار بزرگی را به سامان برسانید. این، بار دیگر معجزه تواناییهای عزم راسخ انسان مؤمن را در معرض نگاه ما میگذارد و ما را امیدوارتر از همیشه به همت و تلاش برمیانگیزد. از پیشروی در راه شناختن هدفهای بلند و راههای میانبر برای رسیدن به آن و آنگاه همت گماشتن و گام برداشتن خسته نشوید؛ به ایستگاههای میان راه دلخوش و قانع نشوید؛ به خدای بزرگ اعتماد کنید و همه توان خود را به عرصه بیاورید. خداوند یار و نگهدار شما مردان مؤمن و دانشمند و پرتلاش باد.
آخرین پروژه
خبرگزاری تسنیم هم در گزارشی به آخرین پروژهای که شهید طهرانی مقدم روی آن کار میکرده پرداخته و نوشته است: پدر موشکی ایران در آخرین پروژه خود در حال آمادهسازی یک ماهوارهبر چهارمرحلهای سوخت جامد بهنام قائم بود که قطر و طول مرحله اول آن بهترتیب ۳.۵ و ۲۰ متر عنوان شده است. نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از تغییر در تعاریف مأموریتی نیروی هوایی سپاه در اواخر دهه 80 شکل گرفت، با تشکیل فرماندهی فضایی، اقدام به تدوین نقشه راهی برای ایجاد قدرت مورد نیاز در عرصه فضا در حوزه دفاعی برای جمهوری اسلامی ایران کرد. ایجاد قابلیت پرتاب ماهواره با توجه به نیاز گسترده به بسترهای فضاپایه که امروزه بهطور قطعی به یک ضرورت برای قدرتمند بودن تبدیل شده است از جمله اهداف نیروی هوافضای سپاه بود.
در اوایل دهه 1390 و پس از شهادت سرلشکر شهید حسن طهرانی مقدم، مسئول سابق یگان موشکی و مسئول وقت تحقیقات و خودکفایی سپاه، مهمترین برنامه سپاه در عرصه فضایی رسیدن به پرتابگر ماهواره برای قرار دادن آن در مدار 1000کیلومتری بیان شد. این شهید بزرگوار که بخش مهمی از قدرت موشکی کشور مرهون مدیریت و تلاشهای او و یاران شهیدش است، در آخرین پروژه خود در حال آمادهسازی یک ماهوارهبر چهارمرحلهای سوخت جامد بهنام قائم بود که قطر و طول مرحله اول آن بهترتیب 3.5 و 20 متر عنوان شده است. بنا بر اطلاعات موجود، مراحل مختلف قائم بهطور جداگانه آزمایش شده بودند و شهادت ایشان برنامه فضایی سپاه در بخش پرتابگر را بهمدت کوتاهی دچار وقفه کرد اما پس از حدود 6 ماه مجدداً از سر گرفته شد. بهگفته فرمانده سابق سپاه سردار سرلشکر محمدعلی جعفری، پروژه آخر شهید طهرانی مقدم با پیگیری سایر متخصصین سپاه به نتیجه رسید.
متن دستنوشته حضرت آیتالله خامنهای به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
شما به کمک و هدایت خداوند علیم و قدیر توانستهاید کار بزرگی را به سامان برسانید. این، بار دیگر معجزه تواناییهای عزم راسخ انسان مؤمن را در معرض نگاه ما میگذارد و ما را امیدوارتر از همیشه به همت و تلاش برمیانگیزد. از پیشروی در راه شناختن هدفهای بلند و راههای میانبر برای رسیدن به آن و آنگاه همت گماشتن و گام برداشتن خسته نشوید؛ به ایستگاههای میان راه دلخوش و قانع نشوید؛ به خدای بزرگ اعتماد کنید و همه توان خود را به عرصه بیاورید. خداوند یار و نگهدار شما مردان مؤمن و دانشمند و پرتلاش باد.
آخرین پروژه
خبرگزاری تسنیم هم در گزارشی به آخرین پروژهای که شهید طهرانی مقدم روی آن کار میکرده پرداخته و نوشته است: پدر موشکی ایران در آخرین پروژه خود در حال آمادهسازی یک ماهوارهبر چهارمرحلهای سوخت جامد بهنام قائم بود که قطر و طول مرحله اول آن بهترتیب ۳.۵ و ۲۰ متر عنوان شده است. نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از تغییر در تعاریف مأموریتی نیروی هوایی سپاه در اواخر دهه 80 شکل گرفت، با تشکیل فرماندهی فضایی، اقدام به تدوین نقشه راهی برای ایجاد قدرت مورد نیاز در عرصه فضا در حوزه دفاعی برای جمهوری اسلامی ایران کرد. ایجاد قابلیت پرتاب ماهواره با توجه به نیاز گسترده به بسترهای فضاپایه که امروزه بهطور قطعی به یک ضرورت برای قدرتمند بودن تبدیل شده است از جمله اهداف نیروی هوافضای سپاه بود.
در اوایل دهه 1390 و پس از شهادت سرلشکر شهید حسن طهرانی مقدم، مسئول سابق یگان موشکی و مسئول وقت تحقیقات و خودکفایی سپاه، مهمترین برنامه سپاه در عرصه فضایی رسیدن به پرتابگر ماهواره برای قرار دادن آن در مدار 1000کیلومتری بیان شد. این شهید بزرگوار که بخش مهمی از قدرت موشکی کشور مرهون مدیریت و تلاشهای او و یاران شهیدش است، در آخرین پروژه خود در حال آمادهسازی یک ماهوارهبر چهارمرحلهای سوخت جامد بهنام قائم بود که قطر و طول مرحله اول آن بهترتیب 3.5 و 20 متر عنوان شده است. بنا بر اطلاعات موجود، مراحل مختلف قائم بهطور جداگانه آزمایش شده بودند و شهادت ایشان برنامه فضایی سپاه در بخش پرتابگر را بهمدت کوتاهی دچار وقفه کرد اما پس از حدود 6 ماه مجدداً از سر گرفته شد. بهگفته فرمانده سابق سپاه سردار سرلشکر محمدعلی جعفری، پروژه آخر شهید طهرانی مقدم با پیگیری سایر متخصصین سپاه به نتیجه رسید.

100 شرکت جدید در آستانه عرضه در بورس
گروه اقتصادی | درحالی که همچنان روزهای منفی بورس به مراتب بیش از روزهای مثبت آن است، اما برخی از تحلیلها مؤید آن است که بازار آماده ورود به روزهای متعادل خود شده است. دراین زمینه کارشناسان باور دارند که هماکنون و پس از چندین ماه ریزش، حبابی که در چهارماهه ابتدای سال و به واسطه صعود بیوقفه شاخص ایجاد شده بود، تخلیه شده است. از سوی دیگر با اصلاحی که در بازار رخ داده، قیمت بسیاری از سهمها در موقعیت جذابی برای خرید قرار گرفتهاند و انتظار میرود بهتدریج با افزایش ارزش معاملات به عنوان یکی از مهمترین متغیرهای نقدشوندگی بازار، صفهای فروش کاهش یابد.
از ابتدای آبان ماه و در 13 روز کاری بورس تهران، شاخص با افت 13.5 درصدی مواجه شده است و از این 13 روز تنها سه روز مثبت بوده است. با این حال دیروز و پس از چند روز ریزشی که به اعتقاد تحلیلگران به واسطه افت نرخ ارز در بازار و تأثیر روی سهمهای صادراتی رخ داده بود، دیروز بازار کار خود را سبز رنگ به پایان برد.
در این روز شاخص کل بورس تهران 9 هزار و 119 واحد رشد کرد و به یک میلیون و 221 هزار و 60 واحد رسید که معادل رشد 75 صدم درصدی آن است. از سوی دیگر دراین روز شاهد رشد قابل توجه معاملات در بازار هستیم به طوری که ارزش معاملات به 8 هزار و 645 میلیارد تومان رسید و ارزش بازار نیز روی عدد 4641 هزار میلیارد تومان ایستاد.
این درحالی است که وزیر اقتصاد به عنوان مقام ارشد ناظر بر بازار سرمایه روز گذشته ضمن تأکید بر تداوم حمایت از این بازار و سهامداران خرد که با کاهش حواشی صورت میگیرد از عرضه اولیه 100 شرکت تا پایان سال خبر داد. بدین ترتیب و با توجه به اینکه کمتر از چهار و نیم ماه از سالجاری باقی مانده است باید در روزهای آتی شاهد عرضه اولیه چندین شرکت در هر هفته باشیم که به طور قطع تأثیر مثبتی در بازار و اقبال سهامداران خواهد داشت.
سعی داریم حواشی بورس را به حداقل برسانیم
دراین باره وزیر امور اقتصادی و دارایی با بیان اینکه برخی حواشی، آثار منفی بر بازار سهام دارد که سعی داریم آنها را به حداقل برسانیم، گفت: اگر مدافع سهامداران خرد هستیم باید از اظهارنظرهایی که موجب اخلال در معاملات میشود خودداری کنیم.
فرهاد دژپسند روز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیأت دولت در جمع خبرنگاران درباره نوسانات بازار سهام، افزود: نوسان در ذات بازار سرمایه بوده و این بازار مبتنی بر رفتار سهامداران و عرضهکنندگان سهام است. وی اضافه کرد: دولت کاری که انجام میدهد این است که با قواعدی که تعریف میکند این نوسانات را به سمتی ببرد که شاخصها و فعالیتها به بازار پایدار و در حال رشد تبدیل شود.
نرخ سود افزایش نمییابد
وزیر اقتصاد با اشاره به بحثهای تأثیرگذار بر بازار سهام، گفت: اخیراً مباحثی مطرح شد که بر بازار اثرگذار بود، یکی از آنها افزایش نرخ سود بانکی بود در حالی که چنین بحثی، موضوعیت نداشت، دیگری افزایش نرخ سود بین بانکی است که این نیز باید کنترل شود.
وی افزود: برخی از نااطمینانیها در بین سهامداران به دلیل اظهارنظرهایی که در برخی از امور بازار سرمایه مداخلهگرانه بود، اتفاق افتاد که این نیز به اعتقاد من موجب ضرر سهامداران خرد است، اگر ما مدافع سهامداران خرد هستیم باید از اظهارنظرهایی که موجب اخلال در معاملات میشود خودداری کنیم.
دژپسند با بیان اینکه از سوی دیگر نگرانی برای برخی از سهامداران ایجاد شده مبنی بر اینکه روند بازار سهام ممکن است روند مستمر کاهنده باشد، گفت: باید توجه داشته باشیم که آنچه موجب امیدواری است برنامههایی به شمار میرود که دولت برای عرضه دارد.
100 عرضه اولیه تا پایان سال
وی اضافه کرد: هماکنون شورای عالی بورس و سازمان بورس برنامهای دارد که تا پایان سالجاری میتواند ۱۰۰ شرکت به صورت «عرضه اولیه» عرضه شود و این به این معناست که استقبال خوبی وجود دارد و سهامداران برای بهرهمندی از این شرایط باید با دقت عمل کنند.
وزیر اقتصاد با بیان اینکه فروش اوراق برای تأمین مالی دولت نیست، گفت: بازار سرمایه چند جزء دارد، یکی بازار سهام و دیگری بازار بدهی که فلسفهاش این است که اوراق بدهی در بازار بدهی برای تأمین مالی بدهی دولت فروخته شود.
وی ادامه داد: در نظر داریم تمام واگذاریها در بازار بورس انجام شود و این به دلیل نقش و کارکرد بازار بورس است چون این بازار شفاف، رقابتی و سالم است و این در راستای تبیین ظرفیتها و اهمیت بازار سرمایه است.
دژپسند تأکید کرد: باید در گفتار و رفتار، طبیعی رفتار کنیم و دارایی و اموال خود را به راحتی در معرض خرید و فروش قرار ندهیم. همچنین مطالعه، مشاوره و معامله باید سرلوحه کار ما در بازار سرمایه باشد.
وی بیان کرد: امروز بازار سرمایه، بازار گردان دارد و از ۳۲۰ شرکت ۲۰۰ مورد آنها بازار گردان دارند، علاوه بر آن، اوراق تبعی یکی از ابزارهای مدرن بازارهای سرمایه است که در بازار سهام ما نیز وجود دارد و تمام اینها برای این است که نقدشوندگی بالا برود و هر وقت اراده کردیم بتوانیم سهام خود را با سهولت بفروشیم.
محدودیت واردات دارو کاهش مییابد
دژپسند درباره محدودیت واردات دارو گفت: اقدامات ما برای آزادسازی برخی از داراییهایمان در کشورهای دیگر به نهایت رسیده بود تا واردات دارو داشته باشیم، اما متأسفانه «اوفک» مانع شد اما گمان میکنم محدودیتها کاهش
یابد.
استیضاح حق نمایندگان است
وزیر اقتصاد درباره طرح استیضاح خود در مجلس گفت: استیضاح حق نمایندگان مجلس است و ما نیز از این فرصت استفاده میکنیم و به تبیین عملکرد وزارتخانه میپردازیم. وی افزود: برخی از مواردی که مطرح شده در حوزه عملکرد وزارت اقتصاد نیست اما به عنوان وزیر اقتصاد در تعامل با نمایندگان آمادگی داریم در مجلس حاضر شویم.
۱۰۰ درصد درآمد مالیاتی محقق شده است
وزیر اقتصاد درباره تحقق درآمدهای مالیاتی از ابتدای سال تاکنون گفت: در هفت ماه سالجاری ۱۰۰درصد مربوط به هفت دوازدهم درآمد مالیاتی محقق شده و این به ندرت اتفاق میافتد. وی افزود: در ۱۵ سال اخیر تنها سال گذشته بود که بیش از ۱۰۰ درصد درآمدهای مالیاتی (۱۰۲ درصد) محقق شد. وی درباره اصلاح قانون مالیات گفت: مالیات برارزش افزوده در مجلس نهایی شده و پس از تصویب در شورای نگهبان ابلاغ میشود. دژپسند گفت: به دنبال اصلاح قانون مالیات مستقیم هستیم که لایحه آن سال گذشته به هیأت دولت ارسال شد و هماکنون در کمیسیون اقتصاد نهایی شده و در دست دولت است.
از ابتدای آبان ماه و در 13 روز کاری بورس تهران، شاخص با افت 13.5 درصدی مواجه شده است و از این 13 روز تنها سه روز مثبت بوده است. با این حال دیروز و پس از چند روز ریزشی که به اعتقاد تحلیلگران به واسطه افت نرخ ارز در بازار و تأثیر روی سهمهای صادراتی رخ داده بود، دیروز بازار کار خود را سبز رنگ به پایان برد.
در این روز شاخص کل بورس تهران 9 هزار و 119 واحد رشد کرد و به یک میلیون و 221 هزار و 60 واحد رسید که معادل رشد 75 صدم درصدی آن است. از سوی دیگر دراین روز شاهد رشد قابل توجه معاملات در بازار هستیم به طوری که ارزش معاملات به 8 هزار و 645 میلیارد تومان رسید و ارزش بازار نیز روی عدد 4641 هزار میلیارد تومان ایستاد.
این درحالی است که وزیر اقتصاد به عنوان مقام ارشد ناظر بر بازار سرمایه روز گذشته ضمن تأکید بر تداوم حمایت از این بازار و سهامداران خرد که با کاهش حواشی صورت میگیرد از عرضه اولیه 100 شرکت تا پایان سال خبر داد. بدین ترتیب و با توجه به اینکه کمتر از چهار و نیم ماه از سالجاری باقی مانده است باید در روزهای آتی شاهد عرضه اولیه چندین شرکت در هر هفته باشیم که به طور قطع تأثیر مثبتی در بازار و اقبال سهامداران خواهد داشت.
سعی داریم حواشی بورس را به حداقل برسانیم
دراین باره وزیر امور اقتصادی و دارایی با بیان اینکه برخی حواشی، آثار منفی بر بازار سهام دارد که سعی داریم آنها را به حداقل برسانیم، گفت: اگر مدافع سهامداران خرد هستیم باید از اظهارنظرهایی که موجب اخلال در معاملات میشود خودداری کنیم.
فرهاد دژپسند روز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیأت دولت در جمع خبرنگاران درباره نوسانات بازار سهام، افزود: نوسان در ذات بازار سرمایه بوده و این بازار مبتنی بر رفتار سهامداران و عرضهکنندگان سهام است. وی اضافه کرد: دولت کاری که انجام میدهد این است که با قواعدی که تعریف میکند این نوسانات را به سمتی ببرد که شاخصها و فعالیتها به بازار پایدار و در حال رشد تبدیل شود.
نرخ سود افزایش نمییابد
وزیر اقتصاد با اشاره به بحثهای تأثیرگذار بر بازار سهام، گفت: اخیراً مباحثی مطرح شد که بر بازار اثرگذار بود، یکی از آنها افزایش نرخ سود بانکی بود در حالی که چنین بحثی، موضوعیت نداشت، دیگری افزایش نرخ سود بین بانکی است که این نیز باید کنترل شود.
وی افزود: برخی از نااطمینانیها در بین سهامداران به دلیل اظهارنظرهایی که در برخی از امور بازار سرمایه مداخلهگرانه بود، اتفاق افتاد که این نیز به اعتقاد من موجب ضرر سهامداران خرد است، اگر ما مدافع سهامداران خرد هستیم باید از اظهارنظرهایی که موجب اخلال در معاملات میشود خودداری کنیم.
دژپسند با بیان اینکه از سوی دیگر نگرانی برای برخی از سهامداران ایجاد شده مبنی بر اینکه روند بازار سهام ممکن است روند مستمر کاهنده باشد، گفت: باید توجه داشته باشیم که آنچه موجب امیدواری است برنامههایی به شمار میرود که دولت برای عرضه دارد.
100 عرضه اولیه تا پایان سال
وی اضافه کرد: هماکنون شورای عالی بورس و سازمان بورس برنامهای دارد که تا پایان سالجاری میتواند ۱۰۰ شرکت به صورت «عرضه اولیه» عرضه شود و این به این معناست که استقبال خوبی وجود دارد و سهامداران برای بهرهمندی از این شرایط باید با دقت عمل کنند.
وزیر اقتصاد با بیان اینکه فروش اوراق برای تأمین مالی دولت نیست، گفت: بازار سرمایه چند جزء دارد، یکی بازار سهام و دیگری بازار بدهی که فلسفهاش این است که اوراق بدهی در بازار بدهی برای تأمین مالی بدهی دولت فروخته شود.
وی ادامه داد: در نظر داریم تمام واگذاریها در بازار بورس انجام شود و این به دلیل نقش و کارکرد بازار بورس است چون این بازار شفاف، رقابتی و سالم است و این در راستای تبیین ظرفیتها و اهمیت بازار سرمایه است.
دژپسند تأکید کرد: باید در گفتار و رفتار، طبیعی رفتار کنیم و دارایی و اموال خود را به راحتی در معرض خرید و فروش قرار ندهیم. همچنین مطالعه، مشاوره و معامله باید سرلوحه کار ما در بازار سرمایه باشد.
وی بیان کرد: امروز بازار سرمایه، بازار گردان دارد و از ۳۲۰ شرکت ۲۰۰ مورد آنها بازار گردان دارند، علاوه بر آن، اوراق تبعی یکی از ابزارهای مدرن بازارهای سرمایه است که در بازار سهام ما نیز وجود دارد و تمام اینها برای این است که نقدشوندگی بالا برود و هر وقت اراده کردیم بتوانیم سهام خود را با سهولت بفروشیم.
محدودیت واردات دارو کاهش مییابد
دژپسند درباره محدودیت واردات دارو گفت: اقدامات ما برای آزادسازی برخی از داراییهایمان در کشورهای دیگر به نهایت رسیده بود تا واردات دارو داشته باشیم، اما متأسفانه «اوفک» مانع شد اما گمان میکنم محدودیتها کاهش
یابد.
استیضاح حق نمایندگان است
وزیر اقتصاد درباره طرح استیضاح خود در مجلس گفت: استیضاح حق نمایندگان مجلس است و ما نیز از این فرصت استفاده میکنیم و به تبیین عملکرد وزارتخانه میپردازیم. وی افزود: برخی از مواردی که مطرح شده در حوزه عملکرد وزارت اقتصاد نیست اما به عنوان وزیر اقتصاد در تعامل با نمایندگان آمادگی داریم در مجلس حاضر شویم.
۱۰۰ درصد درآمد مالیاتی محقق شده است
وزیر اقتصاد درباره تحقق درآمدهای مالیاتی از ابتدای سال تاکنون گفت: در هفت ماه سالجاری ۱۰۰درصد مربوط به هفت دوازدهم درآمد مالیاتی محقق شده و این به ندرت اتفاق میافتد. وی افزود: در ۱۵ سال اخیر تنها سال گذشته بود که بیش از ۱۰۰ درصد درآمدهای مالیاتی (۱۰۲ درصد) محقق شد. وی درباره اصلاح قانون مالیات گفت: مالیات برارزش افزوده در مجلس نهایی شده و پس از تصویب در شورای نگهبان ابلاغ میشود. دژپسند گفت: به دنبال اصلاح قانون مالیات مستقیم هستیم که لایحه آن سال گذشته به هیأت دولت ارسال شد و هماکنون در کمیسیون اقتصاد نهایی شده و در دست دولت است.

برای رفع تحریم ها هیچکس حق فرصت سوزی ندارد
■از هر فرصتی برای رفع تحریم استفاده می کنیم ■هدف ما لغو تحریمها و تعامل سازنده با جهان است و هر جا و هر فرصتی برای این کار مهیا باشد اقدامات خود را انجام خواهیم داد ■برخی از دوستان به شایعات و القائات نادرست در داخل کشور ادامه ندهند ■بگذارید فضای بهتری که در ذهن مردم به وجود آمده باقی بماند و برخیها موضوعات منافع ملی را به انتخابات کشور گره نزنند ■اگر امریکا به سیاست ما نزدیک شد شرایط تغییر میکند
رئیس جمهوری، صلح و ثبات در منطقه، احترام به حقوق ملتها، عدم تجاوز و مداخله در امور داخلی کشورها، مقابله و مبارزه با تروریسم، پایان یکجانبهگرایی، پایبندی به معاهدات و تعامل سازنده را سیاستهای روشن و تغییرناپذیر جمهوری اسلامی ایران برشمرد و تأکید کرد که این تصمیم با خود دولت جدید امریکا است که به این سیاستها نزدیک یا از آنها فاصله بگیرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی روز چهارشنبه در جلسه هیأت دولت با بیان اینکه دولت رو به پایان امریکا در همه این سیاستها با ما فاصله گرفت، گفت: اساس سیاست ما تعامل سازنده و یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی تعامل گسترده با جهان است و آنهایی که تخاصم را شروع کردند، خودشان باید کنار بگذارند و هر موقع آنها از سیاستهای خصمانه خود علیه ایران دست بردارند، شرایط متفاوت خواهد بود.
رئیس جمهوری گفت: آدمی را که دورانش رو به پایان است، از ابتدا تحریکش کردند و با تصورات کودکانه و توهمآمیز از برجام خارج شد و آقایی که جدید آمده گفته است میخواهم به برجام برگردم. این به عهده آنها است اگر به وظیفه عمل کردند میتوانند راه جدیدی را انتخاب کنند. روحانی در عین حال تأکید کرد که ما برنامههای خودمان را به اراده آنها پیوند نمیزنیم، این برنامهها به اصول ما پیوند خوردهاند. حال اگر آنها به سمت اصول ما حرکت کردند، راه باز است اما اگر نخواستند برنامههای ما که بر مبنای تداوم روند حاکمیت کنونی تنظیم شده، ادامه مییابد. مبنای برنامههای ما نیز تولید، افزایش صادرات، بازگشت ارز صادراتی به داخل کشور و وفور کالا در داخل است که تداوم مییابد.
وی با بیان اینکه جهان شاهد اتفاق قابل ملاحظهای در هفته گذشته بود، ادامه داد: سیاستهای متکبرانهای که با تحقیر برخی از ملتها و حتی برخی از ملتهای منطقه ما که به صراحت آنها را گاو شیرده لقب داده بود و سیاستهایی که انزجار همه ملتهای جهان و حتی مردم خود امریکا را برانگیخته بود، در یک انتخابات، با مخالفت قاطع مردم مواجه شد. روحانی تأکید کرد: رژیمی که خواب سقوط نظام ایران را میدید، خودش به صورت بسیار حقیرانهای ساقط شد و امروز همه کشورها جز چند کشور کوچکی که همیشه جزو اذناب این رژیم بودند شرایط جدیدی را پیش روی خودشان مشاهده میکنند.
عامل مزاحم در حال از بین رفتن است
رئیس جمهوری با بیان اینکه در داخل کشورمان نیز در انتظارات جامعه و مردم شاهد تغییر و تحول هستیم، گفت: امروز انتظارات تورمی و رکودی به انتظارات گشایشی با امید به شرایط آینده تبدیل شده است. البته این امید بر مبنای این نیست که روابط کشورمان با امریکا چگونه است چرا که اساس روابط ما با کشورهای همسایه و دوست میباشد منتها رژیمی که در امریکا رو به پایان است به عنوان عامل مزاحم با کشورهای دیگر ایفای نقش میکرد و امروز احساس میشود که این عامل مزاحم در حال از بین رفتن میباشد و شرایط برای فعالیت کشورها بر مبنای مصالح و منافع خودشان آمادهتر شده است. روحانی با اشاره به روابط خوب کشورمان با کشورهای همسایه و دوست گفت: امروز احساس میشود که فضا برای روابط نزدیکتر و تعامل بهتر با همه کشورهای دوست آمادهتر است.
دولت رو به پایان امریکا با سیاست بینالملل آشنا نبودند
رئیس جمهوری با بیان اینکه اشکال رژیم و دولت رو به پایان این بود که خیلی به سیاست بینالملل آشنا نبودند و تقریباً مجری دیکتههای تندروهای داخلی و رژیم صهیونیستی بودند، گفت: با توجه به نطقهای این انسان در مجامع بینالمللی نسبت به ایران، متوجه میشویم که همان جملات و تعبیرات و لغاتی را به کار میبرد که رژیم صهیونیستی به کار میبرد و همه مشکلات آن هم از اینجا نشأت گرفت که نتوانستند بر مبنای مصالح و منافع مردم امریکا و حتی مصالح و منافع جهان تصمیمگیری کنند.
روحانی تأکید کرد: علت اینکه در انتخابات از رقیب خود عقب افتادند به خاطر ناتوانی در موضوع ویروس کرونا و دست انداختن آن به جای مقابله با این ویروس بود و به همین خاطر مردم امریکا را با مشکلات زیادی مواجه کردند و علت دیگر به هم ریختن مناسبات و روابط با جهان بود. آنان حتی روابط با دوستان اروپایی و چین را به هم زدند.
رئیس جمهوری اضافه کرد: تحقیر امریکا در سیاست خارجی یکی دیگر از عوامل عقب افتادن در انتخابات امریکا بود. امریکا هیچگاه در تاریخ روابط بینالملل تا این حد در سازمان ملل و شورای امنیت مفتضح نشده بود. اینکه طرحهایی در سازمان ملل ارائه دهد و کسی به آن اعتنا نکند، در تاریخ بیسابقه بوده است و مردم امریکا به خاطر همین تحقیرها تصمیم به تغییر گرفتند.
روحانی احترام به حقوق ملتها، عدم تجاوز و عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها، مقابله با تروریسم، پایان یکجانبهگرایی و پایبندی به معاهدات را مبنای اصلی سیاست جمهوری اسلامی ایران دانست و تصریح کرد: این سیاستها تغییر نمیکنند و هر دولتی هم در امریکا روی کار بیاید باز هم همین سیاستهای خود را دنبال خواهیم کرد. لذا سیاستی که جمهوری اسلامی ایران دیروز داشت امروز و فردا هم خواهد داشت. به دولت امریکا بستگی دارد که چه مقدار به این سیاستها نزدیک شود و یا از آن فاصله بگیرد.
رئیس جمهوری گفت: فردی که دورهاش رو به پایان است برجام را بدترین توافق تاریخ میدانست و تحریکش کردند تا از آن خارج شود با این تصور کودکانه و توهمآمیز که در طول دو سه ماه میتواند ایران را سرنگون کند و آنهایی که جدیداً انتخاب شدند از ابتدا در تبلیغات خود اعلام کردند که میخواهند به برجام برگردند. ایران و 1+4 از ابتدا در برجام بودند و این برعهده آنهاست که اگر به وظیفه خود عمل کنند میتوانند راه جدید را انتخاب کنند.
برخی دوستان به شایعات ادامه ندهند
رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه برخی از دوستان به شایعات و القائات نادرست در داخل کشور ادامه ندهند، گفت: بگذارید فضای بهتری که در ذهن مردم به وجود آمده باقی بماند و برخیها موضوعات منافع ملی را به انتخابات کشور گره نزنند، تبلیغات و فضای انتخاباتی هیچ اشکالی ندارد اما باید توجه داشت که منافع ملی را نباید فدای انتخابات کرد. روحانی با تأکید بر اینکه دشمنان تحریم را به جنگ تروریستی تبدیل کردند و حتی تا مرز جنگ و از خط قرمز ما عبور کردند، گفت: آنان بزرگترین سردار کشورمان را ناجوانمردانه به شهادت رساندند و گروهی بودند که با فحاشی و بدنامی با مردم ایران صحبت کردند و امیدواریم مردم امریکا شرایط را به گونهای رقم بزنند که شاهد آن باشیم که کاخ سفید بر مبنای منافع مردم امریکا و بدون تحقیر ملتهای دیگر و با پایبندی بر تعهدات خود به مسیر صحیح برگردند.
رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه هر کجا ببینیم شرایط برای لغو تحریم آماده است از آن استفاده خواهیم کرد، تصریح کرد: هدف ما لغو تحریمها و تعامل سازنده با جهان است و هرجا و هر فرصتی برای این کار مهیا باشد اقدامات خود را انجام خواهیم داد و هیچکس حق فرصتسوزی ندارد و از فرصتها بر مبنای منافع و وحدت ملی استفاده خواهیم کرد. روحانی گفت: در طول هفت سال گذشته بر مبنای تعامل با دنیا پیش رفتیم و ثمره آن را در سالهای 95 و 96 به خوبی مشاهده کردیم که این دوره از لحاظ شاخصهای اقتصادی جزو بهترین شرایط در 40 سال گذشته بود. در تمام شاخصها بر مبنایی که نظام جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده بود، با خواست رهبری پیش رفتیم.
مسیر ما بر مبنای کاهش فشار معیشتی است
رئیس جمهوری با بیان اینکه در سه سال اخیر سیاست ما مقاومت و ایستادگی و گسترش صادرات و تولید بوده است، گفت: در این مدت علیرغم همه مشکلات تسلیم هیچ فشاری نشدیم و بهرغم شرایط مالی متفاوتی که با گذشته داشتیم حدود 100هزار میلیارد تومان به خاطر کرونا در اختیار مردم قرار دادیم و از آبان 98 تا امروز یک بسته حمایتی- معیشتی را به طور ماهیانه به مردم پرداخت میکنیم ضمن اینکه از اسفند پارسال تا امروز حقوقها را افزایش دادیم و همسانسازی حقوق بازنشستگان با شاغلین به انجام رسیده است و در عین حال توسعه کشور را هم دنبال کردیم. روحانی گفت: در طول سال جاری 57 هزار میلیارد تومان به طرحهای عمرانی اختصاص دادیم پس مسیر ما بر مبنای استفاده از شرایط برای بهبود زندگی مردم و کاهش فشار معیشتی بوده است.
رئیس جمهوری با اظهار امیدواری از اینکه شرایط بهتری برای آینده پیش رو باشد، گفت: از هر فرصتی که به نفع منافع ملی و رفع تحریم باشد حتماً استفاده خواهیم کرد و اینها جزو مباحث حزبی و جناحی نیست البته در هر گامی که بخواهیم برداریم حتماً به رهنمودهای مقام معظم رهبری توجه خواهیم کرد.
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه دولت در هفت سال گذشته در برخی از زمینهها گامهای بسیار مهم و بینظیری را برداشته است، گفت: یکی از این گامها در زمینه بانکها و پایان دادن به فعالیت موسسات غیرمجاز بود. ضمن اینکه در ماههای آینده موضوع ادغام بانکهای نیروهای مسلح به پایان خواهد رسید و همه آنها در بانک سپه ادغام خواهد شد و این کار بسیار مهمی در نظام بانکی کشور است.
رئیس جمهوری یکی دیگر از اقدامات زیرساختی دولت را گسترش خطوط راه آهن در سراسر کشور دانست و گفت: امروز استانهای مختلفی به راه آهن سراسری متصل شده اند و دولت اتصال راه آهن خلیج فارس به دریای خزر و راه آهن ایران به افغانستان و همچنین راه آهن چابهار به زاهدان را با جدیت پیگیری میکند.
روحانی با تأکید بر اینکه دولت با همه توان به دنبال متعادل کردن نرخ ارز و کاهش قیمت کالاهای اساسی است، گفت: از همه وزرای اقتصادی که در سه سال جنگ اقتصادی با همه توان به میدان آمده و اقدامات بسیار بزرگی را انجام دادند سپاسگزاری میکنم و امیدوارم با تلاش بیشتر شاهد فعالیتهای گستردهتری در ماههای آینده باشیم.
بــــرش
انتصاب استاندار جدید کرمان
در پی استعفای استاندار استان کرمان، در جلسه دیروز هیأت دولت علی زینی وند با تصویب هیأت وزیران، بهعنوان استاندار جدید کرمان منصوب شد.
رئیسجمهوری در این جلسه از مردم کرمان بهعنوان مردمانی مؤمن، انقلابی، متدین، دانش دوست و عالِم پرور یاد کرد و گفت: این استان شهیدان والا مقامی تقدیم انقلاب و ایران کرده است و چه افتخاری بالاتر از اینکه شهید حاج قاسم سلیمانی با آن همه نقش ارزنده در دوران دفاع مقدس و مبارزه با تروریسم، از اهالی این دیار است.
وی در ادامه، از استاندار منتخب خواست که از همه اقشار بویژه از جوانان، بانوان، اقوام و مذاهب مختلف در اداره بهینه استان استفاده کند و رعایت اعتدال و اجتناب از افراط و تندروی را سرلوحه تصمیمات و اقدامات خود قرار دهد. رئیسجمهوری همچنین از زحمات آقای فدایی، استاندار پیشین تقدیر کرد.
در ادامه جلسه دیروز، اعضای دولت به بحث و بررسی پیرامون گزارش سازمان برنامه و بودجه کشور درخصوص «آمایش سرزمین» پرداختند و ادامه بررسی آن به جلسه آتی دولت موکول شد. همچنین در این جلسه مجوز ایجاد پستهای سازمانی جدید در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر شد.
رئیس جمهوری، صلح و ثبات در منطقه، احترام به حقوق ملتها، عدم تجاوز و مداخله در امور داخلی کشورها، مقابله و مبارزه با تروریسم، پایان یکجانبهگرایی، پایبندی به معاهدات و تعامل سازنده را سیاستهای روشن و تغییرناپذیر جمهوری اسلامی ایران برشمرد و تأکید کرد که این تصمیم با خود دولت جدید امریکا است که به این سیاستها نزدیک یا از آنها فاصله بگیرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی روز چهارشنبه در جلسه هیأت دولت با بیان اینکه دولت رو به پایان امریکا در همه این سیاستها با ما فاصله گرفت، گفت: اساس سیاست ما تعامل سازنده و یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی تعامل گسترده با جهان است و آنهایی که تخاصم را شروع کردند، خودشان باید کنار بگذارند و هر موقع آنها از سیاستهای خصمانه خود علیه ایران دست بردارند، شرایط متفاوت خواهد بود.
رئیس جمهوری گفت: آدمی را که دورانش رو به پایان است، از ابتدا تحریکش کردند و با تصورات کودکانه و توهمآمیز از برجام خارج شد و آقایی که جدید آمده گفته است میخواهم به برجام برگردم. این به عهده آنها است اگر به وظیفه عمل کردند میتوانند راه جدیدی را انتخاب کنند. روحانی در عین حال تأکید کرد که ما برنامههای خودمان را به اراده آنها پیوند نمیزنیم، این برنامهها به اصول ما پیوند خوردهاند. حال اگر آنها به سمت اصول ما حرکت کردند، راه باز است اما اگر نخواستند برنامههای ما که بر مبنای تداوم روند حاکمیت کنونی تنظیم شده، ادامه مییابد. مبنای برنامههای ما نیز تولید، افزایش صادرات، بازگشت ارز صادراتی به داخل کشور و وفور کالا در داخل است که تداوم مییابد.
وی با بیان اینکه جهان شاهد اتفاق قابل ملاحظهای در هفته گذشته بود، ادامه داد: سیاستهای متکبرانهای که با تحقیر برخی از ملتها و حتی برخی از ملتهای منطقه ما که به صراحت آنها را گاو شیرده لقب داده بود و سیاستهایی که انزجار همه ملتهای جهان و حتی مردم خود امریکا را برانگیخته بود، در یک انتخابات، با مخالفت قاطع مردم مواجه شد. روحانی تأکید کرد: رژیمی که خواب سقوط نظام ایران را میدید، خودش به صورت بسیار حقیرانهای ساقط شد و امروز همه کشورها جز چند کشور کوچکی که همیشه جزو اذناب این رژیم بودند شرایط جدیدی را پیش روی خودشان مشاهده میکنند.
عامل مزاحم در حال از بین رفتن است
رئیس جمهوری با بیان اینکه در داخل کشورمان نیز در انتظارات جامعه و مردم شاهد تغییر و تحول هستیم، گفت: امروز انتظارات تورمی و رکودی به انتظارات گشایشی با امید به شرایط آینده تبدیل شده است. البته این امید بر مبنای این نیست که روابط کشورمان با امریکا چگونه است چرا که اساس روابط ما با کشورهای همسایه و دوست میباشد منتها رژیمی که در امریکا رو به پایان است به عنوان عامل مزاحم با کشورهای دیگر ایفای نقش میکرد و امروز احساس میشود که این عامل مزاحم در حال از بین رفتن میباشد و شرایط برای فعالیت کشورها بر مبنای مصالح و منافع خودشان آمادهتر شده است. روحانی با اشاره به روابط خوب کشورمان با کشورهای همسایه و دوست گفت: امروز احساس میشود که فضا برای روابط نزدیکتر و تعامل بهتر با همه کشورهای دوست آمادهتر است.
دولت رو به پایان امریکا با سیاست بینالملل آشنا نبودند
رئیس جمهوری با بیان اینکه اشکال رژیم و دولت رو به پایان این بود که خیلی به سیاست بینالملل آشنا نبودند و تقریباً مجری دیکتههای تندروهای داخلی و رژیم صهیونیستی بودند، گفت: با توجه به نطقهای این انسان در مجامع بینالمللی نسبت به ایران، متوجه میشویم که همان جملات و تعبیرات و لغاتی را به کار میبرد که رژیم صهیونیستی به کار میبرد و همه مشکلات آن هم از اینجا نشأت گرفت که نتوانستند بر مبنای مصالح و منافع مردم امریکا و حتی مصالح و منافع جهان تصمیمگیری کنند.
روحانی تأکید کرد: علت اینکه در انتخابات از رقیب خود عقب افتادند به خاطر ناتوانی در موضوع ویروس کرونا و دست انداختن آن به جای مقابله با این ویروس بود و به همین خاطر مردم امریکا را با مشکلات زیادی مواجه کردند و علت دیگر به هم ریختن مناسبات و روابط با جهان بود. آنان حتی روابط با دوستان اروپایی و چین را به هم زدند.
رئیس جمهوری اضافه کرد: تحقیر امریکا در سیاست خارجی یکی دیگر از عوامل عقب افتادن در انتخابات امریکا بود. امریکا هیچگاه در تاریخ روابط بینالملل تا این حد در سازمان ملل و شورای امنیت مفتضح نشده بود. اینکه طرحهایی در سازمان ملل ارائه دهد و کسی به آن اعتنا نکند، در تاریخ بیسابقه بوده است و مردم امریکا به خاطر همین تحقیرها تصمیم به تغییر گرفتند.
روحانی احترام به حقوق ملتها، عدم تجاوز و عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها، مقابله با تروریسم، پایان یکجانبهگرایی و پایبندی به معاهدات را مبنای اصلی سیاست جمهوری اسلامی ایران دانست و تصریح کرد: این سیاستها تغییر نمیکنند و هر دولتی هم در امریکا روی کار بیاید باز هم همین سیاستهای خود را دنبال خواهیم کرد. لذا سیاستی که جمهوری اسلامی ایران دیروز داشت امروز و فردا هم خواهد داشت. به دولت امریکا بستگی دارد که چه مقدار به این سیاستها نزدیک شود و یا از آن فاصله بگیرد.
رئیس جمهوری گفت: فردی که دورهاش رو به پایان است برجام را بدترین توافق تاریخ میدانست و تحریکش کردند تا از آن خارج شود با این تصور کودکانه و توهمآمیز که در طول دو سه ماه میتواند ایران را سرنگون کند و آنهایی که جدیداً انتخاب شدند از ابتدا در تبلیغات خود اعلام کردند که میخواهند به برجام برگردند. ایران و 1+4 از ابتدا در برجام بودند و این برعهده آنهاست که اگر به وظیفه خود عمل کنند میتوانند راه جدید را انتخاب کنند.
برخی دوستان به شایعات ادامه ندهند
رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه برخی از دوستان به شایعات و القائات نادرست در داخل کشور ادامه ندهند، گفت: بگذارید فضای بهتری که در ذهن مردم به وجود آمده باقی بماند و برخیها موضوعات منافع ملی را به انتخابات کشور گره نزنند، تبلیغات و فضای انتخاباتی هیچ اشکالی ندارد اما باید توجه داشت که منافع ملی را نباید فدای انتخابات کرد. روحانی با تأکید بر اینکه دشمنان تحریم را به جنگ تروریستی تبدیل کردند و حتی تا مرز جنگ و از خط قرمز ما عبور کردند، گفت: آنان بزرگترین سردار کشورمان را ناجوانمردانه به شهادت رساندند و گروهی بودند که با فحاشی و بدنامی با مردم ایران صحبت کردند و امیدواریم مردم امریکا شرایط را به گونهای رقم بزنند که شاهد آن باشیم که کاخ سفید بر مبنای منافع مردم امریکا و بدون تحقیر ملتهای دیگر و با پایبندی بر تعهدات خود به مسیر صحیح برگردند.
رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه هر کجا ببینیم شرایط برای لغو تحریم آماده است از آن استفاده خواهیم کرد، تصریح کرد: هدف ما لغو تحریمها و تعامل سازنده با جهان است و هرجا و هر فرصتی برای این کار مهیا باشد اقدامات خود را انجام خواهیم داد و هیچکس حق فرصتسوزی ندارد و از فرصتها بر مبنای منافع و وحدت ملی استفاده خواهیم کرد. روحانی گفت: در طول هفت سال گذشته بر مبنای تعامل با دنیا پیش رفتیم و ثمره آن را در سالهای 95 و 96 به خوبی مشاهده کردیم که این دوره از لحاظ شاخصهای اقتصادی جزو بهترین شرایط در 40 سال گذشته بود. در تمام شاخصها بر مبنایی که نظام جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده بود، با خواست رهبری پیش رفتیم.
مسیر ما بر مبنای کاهش فشار معیشتی است
رئیس جمهوری با بیان اینکه در سه سال اخیر سیاست ما مقاومت و ایستادگی و گسترش صادرات و تولید بوده است، گفت: در این مدت علیرغم همه مشکلات تسلیم هیچ فشاری نشدیم و بهرغم شرایط مالی متفاوتی که با گذشته داشتیم حدود 100هزار میلیارد تومان به خاطر کرونا در اختیار مردم قرار دادیم و از آبان 98 تا امروز یک بسته حمایتی- معیشتی را به طور ماهیانه به مردم پرداخت میکنیم ضمن اینکه از اسفند پارسال تا امروز حقوقها را افزایش دادیم و همسانسازی حقوق بازنشستگان با شاغلین به انجام رسیده است و در عین حال توسعه کشور را هم دنبال کردیم. روحانی گفت: در طول سال جاری 57 هزار میلیارد تومان به طرحهای عمرانی اختصاص دادیم پس مسیر ما بر مبنای استفاده از شرایط برای بهبود زندگی مردم و کاهش فشار معیشتی بوده است.
رئیس جمهوری با اظهار امیدواری از اینکه شرایط بهتری برای آینده پیش رو باشد، گفت: از هر فرصتی که به نفع منافع ملی و رفع تحریم باشد حتماً استفاده خواهیم کرد و اینها جزو مباحث حزبی و جناحی نیست البته در هر گامی که بخواهیم برداریم حتماً به رهنمودهای مقام معظم رهبری توجه خواهیم کرد.
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه دولت در هفت سال گذشته در برخی از زمینهها گامهای بسیار مهم و بینظیری را برداشته است، گفت: یکی از این گامها در زمینه بانکها و پایان دادن به فعالیت موسسات غیرمجاز بود. ضمن اینکه در ماههای آینده موضوع ادغام بانکهای نیروهای مسلح به پایان خواهد رسید و همه آنها در بانک سپه ادغام خواهد شد و این کار بسیار مهمی در نظام بانکی کشور است.
رئیس جمهوری یکی دیگر از اقدامات زیرساختی دولت را گسترش خطوط راه آهن در سراسر کشور دانست و گفت: امروز استانهای مختلفی به راه آهن سراسری متصل شده اند و دولت اتصال راه آهن خلیج فارس به دریای خزر و راه آهن ایران به افغانستان و همچنین راه آهن چابهار به زاهدان را با جدیت پیگیری میکند.
روحانی با تأکید بر اینکه دولت با همه توان به دنبال متعادل کردن نرخ ارز و کاهش قیمت کالاهای اساسی است، گفت: از همه وزرای اقتصادی که در سه سال جنگ اقتصادی با همه توان به میدان آمده و اقدامات بسیار بزرگی را انجام دادند سپاسگزاری میکنم و امیدوارم با تلاش بیشتر شاهد فعالیتهای گستردهتری در ماههای آینده باشیم.
بــــرش
انتصاب استاندار جدید کرمان
در پی استعفای استاندار استان کرمان، در جلسه دیروز هیأت دولت علی زینی وند با تصویب هیأت وزیران، بهعنوان استاندار جدید کرمان منصوب شد.
رئیسجمهوری در این جلسه از مردم کرمان بهعنوان مردمانی مؤمن، انقلابی، متدین، دانش دوست و عالِم پرور یاد کرد و گفت: این استان شهیدان والا مقامی تقدیم انقلاب و ایران کرده است و چه افتخاری بالاتر از اینکه شهید حاج قاسم سلیمانی با آن همه نقش ارزنده در دوران دفاع مقدس و مبارزه با تروریسم، از اهالی این دیار است.
وی در ادامه، از استاندار منتخب خواست که از همه اقشار بویژه از جوانان، بانوان، اقوام و مذاهب مختلف در اداره بهینه استان استفاده کند و رعایت اعتدال و اجتناب از افراط و تندروی را سرلوحه تصمیمات و اقدامات خود قرار دهد. رئیسجمهوری همچنین از زحمات آقای فدایی، استاندار پیشین تقدیر کرد.
در ادامه جلسه دیروز، اعضای دولت به بحث و بررسی پیرامون گزارش سازمان برنامه و بودجه کشور درخصوص «آمایش سرزمین» پرداختند و ادامه بررسی آن به جلسه آتی دولت موکول شد. همچنین در این جلسه مجوز ایجاد پستهای سازمانی جدید در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر شد.

چرا از کرونا نمیترسیم؟
به همراه یادداشتهایی از بیژن عبدالکریمی، مسعود مردانی علی پناهی، علیرضا شریفی یزدی ، ابراهیم افشار و...
در ضمیمه «ایران» بخوانید

تداوم رکوردشکنیهای کرونا با 462 قربانی و 11780 مبتلا
اوضاع کرونایی کشور دیروز با عبور تعداد روزانه 11 هزار ابتلا به بیماری کووید19 روبه وخامت گذاشت. این نخستین بار در 9 ماه گذشته است که میزان ابتلا از قله 11 هزار نفر در روز عبور کرده و موارد ثبت شده کووید19 به 11780 بیمار رسیده است. منحنی اپیدمی ویروس کرونا روز گذشته علاوه بر میزان موارد ابتلا رکورد مرگ را هم جابهجا کرد. بر این اساس روز گذشته 462 نفر بر اثر ابتلا به کووید19 جان باختند و مجموع مبتلایان این بیماری نیز به 715 هزار و 68 نفر رسید. پیش بینی رکوردشکنیهای پیدرپی مرگ و میر کرونا حالا رنگ واقعیت به خود گرفته است چرا که افزایش بیسابقه شمار جانباختگان کرونا حاصل رکوردشکنی تعداد بیماران بدحالی است که از مدتی قبل شروع شده و هنوز هم ادامهدار است. تداومی که در پی آن، باعث شده رکورد مرگ و میر کرونا در یک و نیم ماه گذشته در چند نوبت شکسته شود. به این ترتیب تعداد جانباختگان روزانه کرونا دیروز یک بار دیگر رکورد زد و به رقم 462 نفر در روز رسید؛ رقمی که نشان میدهد نمودار مرگ و میر در آستانه رسیدن به مرگ و میر 500 تایی در روز است. رقمی که پیش از این نیز معاون کل وزارت بهداشت و رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری پیشبینی کردهاند تا آخر پاییز شاهد 600 مرگ در روز به علت ابتلا به کرونا خواهیم بود. با وجود آن که کرونا خطرناکتر از گذشته شده و شمار قربانیان به مرز 500 مرگ در روز نزدیک شده است اما بازهم برخی آنگونه که باید آن را جدی نمیگیرند.
صفحه 5 و ضمیمه ایران جمعه
را بخوانید
صفحه 5 و ضمیمه ایران جمعه
را بخوانید

اروپا خواستار برگشت «بایدن» به برجام
گروه سیاسی/ با پیروزی «جو بایدن»، نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری امریکا، مقامهای اروپایی با استقبال از این نتیجه خواستار بازگشت امریکا به توافق هستهای و حل و فصل اختلافات جاری با ایران شدند. «بوریس جانسون» نخستوزیر انگلیس، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه بهعنوان رهبر سه کشور تأثیرگذار اروپایی در تماس تلفنی با جو بایدن، رئیس جمهوری منتخب امریکا خواستار همکاریهای نزدیک و قابل اعتماد با یکدیگر پیرامون موضوعات چالشبرانگیز جهانی شدهاند. بیتردید موضوع ایران و برجام یکی از اصلیترین محورهایی است که کشورهای اروپایی انتظار دارند بعد از حضور بایدن در کاخ سفید در دستور کار زودهنگام دولتمردان امریکایی قرار گیرد. رئیس جمهوری فرانسه در نخستین تماسی که روز گذشته با بایدن داشت، موضوع برجام را مورد توجه قرار داد و بر حل و فصل هرچه سریعتر آن تأکید ویژه کرد. یک روز پیش از آن نیز، هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان در گفتوگویی با شبکه رادیویی این کشور هشدار داد که اختلاف نظر امریکا و اروپا بر سر ایران و برجام باید تمام شود وگرنه مذاکرات و تلاشها به جایی نمیرسد.
وزیر خارجه آلمان در این مصاحبه درباره همکاری جو بایدن و دولت بعدی امریکا درباره ایران گفت: «وقتی امریکا سیاست فشار حداکثری را در پیش گرفته و ما رویکرد مذاکره را در نظر داریم، رسیدن به نتیجه بسیار دشوار است. ما باید دوباره به هم برگردیم.»
به گزارش ایسنا، ماس افزود: «با روی کار آمدن دولت جو بایدن قطعاً این بحث در امریکا پیش میآید که آیا باید به توافق موجود برگردند یا احتمالاً توافقی گستردهتر را در نظر بگیرند.» او در مصاحبهاش هشدار داده که هرگونه پیشنهاد خارج از برجام برای جلب رضایت امریکا بدون دخیل کردن ایران نتیجهای نخواهد داشت.
شاید مهمترین وجه از مواضعی که «جو بایدن»، رئیس جمهوری دموکرات امریکا در خلال رقابتهای انتخاباتیاش در عرصه سیاست خارجی مورد تأکید ویژه قرار داد، اجرای سیاست بازگشت به توافق هستهای بود که آن را یک نقطه شروع برای مذاکرات بعدی با ایران توصیف کرد. بازگشتی که به تصور تهران، به معنای مذاکره دوباره نخواهد بود و انجام آن تنها با ورود کاخ سفید به عصر بدون تحریم ممکن خواهد شد. «بایدن» گفته است: «من دوباره به توافق میپیوندم و از تعهدات مجدد به دیپلماسی برای همکاری با متحدان در جهت تقویت و گسترش آن استفاده میکنم.»
آنچه تاکنون پیداست، اینکه دموکراتها تاکنون بازگشت به توافق هستهای را به پیگیری موضوعاتی دیگر در قبال ایران مشروط نکردهاند. چه برجام در زمانی که «بایدن» خود در به ثمر رسیدن آن نقش مهمی داشت، توافقی محصور در چارچوب حل اختلافات پیرامون موضوع هستهای بود و تحریمها هم زیر سایه رفع این اختلاف از سوی دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری وقت برداشته شد.
با در نظر گرفتن اینکه رئیس جمهور پیروز انتخابات امریکا هدف بازگشت به برجام، تقویت اتحاد با شرکای بینالمللی و یافتن راهکار گفتوگو با ایران پیرامون سایر موضوعات را دنبال میکند، این پرسش مطرح میشود که استراتژی او تا چه اندازه از سیاست فشار حداکثری ترامپ فاصله دارد؟
بی تردید برای دریافت پاسخ این پرسش باید تا زمان انتقال قدرت در کاخ سفید منتظر ماند اما محاسبه رفتار تهران در مواجهه با خروج یکجانبه ترامپ از برجام که با یک سال صبر استراتژیک و سپس اقدام تلافی جویانه در چارچوب این توافق همراه شد، میتواند چراغ راهنمای خوبی برای ترسیم نقشه راه دموکراتها در پیگیری سیاست جدید در قبال ایران باشد. به این معنا که آنها اینک با ایرانی روبهرو هستند که پایبندیاش به تعهدات برجام مورد کمترین تردیدی قرار نگرفته و در برابر طوفان تحریمهای ترامپ هم حاضر به مذاکره مجدد نشده است. رویکردی که نشان میدهد تلاش «بایدن» برای بهرهگیری از حربه تحریمهای سنگین جاری نه تنها برای پیگیری سیاست آتیاش در قبال تهران مؤثر نخواهد بود که میتواند همه چیز را در همان نقطه صفر متوقف کند.
آنچه مسلم است فاصله گرفتن «بایدن» از رویکرد ضد ایرانی متحدان تاریخی امریکا همچون رژیم اسرائیل و پیوستن به برجام بدون پیش شرط، تنها سیاست مؤثر برای حفظ این پیمان و احیای اعتبار از دست رفته واشنگتن در عرصه بینالمللی خواهد بود. چه اگر«بایدن» به سیاق ترامپ عمل کند یا در مسیر بازگشت به برجام بیش از اندازه تعلل کند، ممکن است دیگر توافقی برای پیوستن به آن وجود نداشته باشد.
روزنامه امریکایی نیویورک تایمز هم بازگشت بایدن به برجام را مستلزم لغو گروهی از تحریمهایی دانسته است که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری فعلی امریکا بر ایران اعمال کرده است. اما به نوشته این رسانه امریکایی با توجه به تعداد تحریمهایی که ترامپ اعمال کرده است، کار بایدن برای لغو این تحریمها سخت خواهد شد.
مقامهای ایران در واکنش به تحولاتی که این روزها در صحنه سیاست امریکا روی میدهد، بارها تأکید کردهاند که تنها راه مورد قبول، بازگشت دولت بعدی امریکا به برجام و ادامه مذاکرات در همان چارچوب است. در حقیقت مقامهای بلندپایه کشورمان با در نظر گرفتن تفاوت عملکرد ترامپ و بایدن، گرهگشایی برای حل موضوع بحرانی توافق هستهای را به برداشته شدن تحریمها و جبران خسارات از سوی دولت بایدن منوط کردهاند.
تشدید تحریمها تا پایان دولت ترامپ
امیدواریها برای کاستن از اختلافات در رابطه بحرانی ایران و امریکا و لغو تحریمها از سوی مقامهای دولت جدید این کشور در حالی است که الیوت آبرامز، نماینده امریکا در امور ایران در هفتههای گذشته فاش کرد که دولت امریکا میخواهد تا آخرین روز کاریاش در 20 ژانویه، هر هفته یک بسته تحریمی علیه ایران وضع کند؛ اقدامی که با هدف دشوار کردن بازگشت امریکا به توافق هستهای و رفع تحریمها از سوی جو بایدن اعلام شده است. گفته میشود که این تحریمها عمدتاً در ارتباط با برنامه موشکی ایران، مسائل مربوط به نقض حقوق بشر و همچنین نقشآفرینی ایران در منطقه وضع خواهند شد. سفر اخیر آبرامز به اسرائیل را نیز باید در چارچوب عملی کردن همین هدف دانست. او در خلال این سفر در جمع تعدادی از خبرنگاران اسرائیلی مدعی شد که «ما معتقدیم باید همچنان از اهرم فشار استفاده شود. چون با استفاده از این اهرم، میتوان ایران را از انجام اقداماتی از جمله فعالیتهای هستهای باز داشت.» این مقام امریکایی پس از گفتوگو با بنیامین نتانیاهو و مئیر بن شبات، نخستوزیر و مشاور امنیت ملی اسرائیل درباره برنامه تحریمها راهی امارات متحده عربی و عربستان سعودی شد. این در حالی است که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا نیز روز ۱۸ نوامبر به اسرائیل سفر خواهد کرد.
عراقچی: ترامپ میخواهد بر روان مردم ایران تأثیرات منفی بگذارد
تکرار تهدید به تشدید تحریمها علیه ایران از سوی دولت ترامپ با واکنش سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت خارجه ایران روبهرو شده است. عراقچی در گفتوگویی تلویزیونی با اشاره به اینکه ممکن است ترامپ در ماههای باقیمانده مسئولیتش فشار روانی علیه ایران را افزایش دهد، گفت: «آقای ترامپ نشان داده که اولاً به هیچ چیزی پایبند نیست و هر کاری ممکن است انجام دهد. ولی نکته دوم که از اول مهمتر است این است که هر کاری هم انجام دهد نتیجهای نخواهد گرفت. چهار سال هر کاری خواسته کرده و به تعبیر خودشان چند هفته پیش اعلام کردند که دیگر تحریمی نمانده که بخواهیم اضافه کنیم و حالا از سیلاب تحریمهای جدید نام میبرند. مشخص است که میخواهند با فضای روانی ما بازی کنند و نسبت به آینده ناامید کنند.»
عراقچی این فضاسازیها را در ادامه سیاست فشار حداکثری برشمرد و افزود: «سیاست فشار حداکثری امریکا غیر از تحریمهایی که در عرصه میدانی تحمیل کرد و فشارهایی که در فضای بینالمللی وارد آورد، به لحاظ ذهنی و فکری هم خیلی کار کرد و سعی کرد مقاومت مردم ایران را بشکند، ولی ناموفق بود.»
این مقام دیپلماتیک ایران با بیان اینکه «ممکن است دولت امریکا در دو ماه آینده ابعاد جدیدی به این فشار اضافه کنند»، افزود: «بعضیها میگویند میخواهد زمین سوخته تحویل دولت بعدی بدهد. به نظر من کاری بیشتر از اینکه تا الان انجام داده نمیتواند انجام دهد، الا یکسری تلاشهایی که روی روان مردم تأثیرات منفی بگذارد که باید مراقب باشیم. مردم ما تا الان در برابر این سیاست بهخوبی ایستادگی کردند و در آینده هم ایستادگی خواهند کرد. در مقابل فشار چارهای جز ایستادگی نداریم.»
عراقچی درباره چشمانداز تحولات برجام در دوره بایدن هم این طور واکنش نشان داد: «آقای بایدن و حزب دموکرات در مانیفست سیاسی خود قبل از انتخابات اعلام کردند که میخواهند به برجام برگردند. راه برای بازگشت به برجام بسته نیست. میز مذاکرات برجام و میز 1+5 را ما ترک نکردیم، آنها ترک کردند و میتوانند دوباره برگردند، ولی چالشهایی هم وجود دارد. باید بپذیریم در چهار سال گذشته واقعیاتی اتفاق افتاده و تحولاتی در عرصه میدانی و سیاسی رخ داده که باید مد نظر قرار بگیرد و در مورد آن صحبت و تفاهم شود.»

راه دشوار <بایدن> در بازسازی جهان
ریچارد هاس
دیپلمات پیشین امریکایی
مترجم ها: بنفشه غلامی و زهره صفاری
نامزد پیروز ریاست جمهوری امریکا چندین اختیار حتمی دارد. او میتواند معاون، اعضای کابینه و حتی متن سخنرانی روز آغاز ریاست جمهوریاش را خودش انتخاب کند. همچنین یکسری دستورکارهای اجرایی مانند نخستین سفر خارجی و اینکه نخستین شخصیت مدعو به امریکا چه کسی باشد، نیز در اختیار شخص رئیس جمهور قرار دارد. اما آنچه که رئیس جمهور بعدی نمیتواند در آن دخالتی داشته باشد، شرایطی است که انتظارش را میکشد.
وقتی «جو بایدن»، رئیس جمهور منتخب نخستین بار وارد اتاق بیضی میشود، با دستور کاری روبهرو میشود که میتوان آن را دلهرهآور تعبیر کرد؛ مجموعهای از چالشهای داخلی و خارجی ناتمام که دقت و توجه کامل او را میطلبد. در این شرایط سؤالاتی مانند اینکه با توجه به زمان و منابع محدود در دسترس رئیس جمهوری چگونه و با چه کیفیتی باید به همه این کارها سر و سامان بدهد، اجتنابناپذیر به نظر میرسد. بنابراین چارهای نیست جز اینکه براساس ضرورت، فرصت و حقایق، اولویتهای شفافی تعیین شود.
«tikkun olam» به معنای «اصلاح جهان» عبارتی است که یهودیها به کار میبرند. در معنای فردی این عبارت اشاره به نوعی از زندگی دارد که در آن هر کس در قبال اصلاح جهان ویرانی که در آن است مسئولیت داشته و فارغ از منافع شخصی، تلاش میکند آن را به مکانی بهتر برای پیشرفت کارها و رفاه دیگران تبدیل کند. اما این عبارت در معنای حکومتی و سیاسی به جهانی اشاره دارد که بشدت نیازمند اصلاح بوده و بهواقع با فرآیندی زمانبر و با موفقیتهای نابرابر همراه است. اما نباید فراموش کرد که اصلاح با ساختن متفاوت است. اصلاح یا ترمیم به شرایطی گفته میشود که چیزی آسیب دیده اما از کار نیفتاده است، این در حالی است که ساختن به خلق دوباره برای دستیابی به اهداف والاتر یا شرایطی تکامل یافتهتر از قبل اطلاق میشود. با این تعریف 6 تا 9 ماه ابتدایی دولت «بایدن» در حوزه سیاست خارجی را میتوان زمان اصلاحات نامید و پس از آن باید منتظر فرصت بوده و در برخی مناطق جهان برای ساختن وارد عمل شوند.
در چند ماه آتی شرایط داخلی میتواند وخامت بیشتری پیدا کند چراکه در روز آغازین کار «بایدن»، شیوع «کووید-19» که تاکنون جان 300 هزار امریکایی را گرفته است، روند صعودی داشته و آمارها را به بیش از 100 هزار مبتلای جدید رسانده و میتواند بالای هزار مرگ دیگر را به رقم فعلی اضافه کند. انتظار میرود بیکاری به حدود 6 تا 7 درصد برسد و میلیونها امریکایی توان پرداخت اجاره بها یا حتی رهن مسکن را هم نداشته باشند.
چالشهای داخلی امریکا این کشور را در بحران اقتصادی و فیزیکی قرار داده است. امریکا به کشوری دوپاره بدل شده است. بیش از 70 میلیون امریکایی به «دونالد ترامپ» رأی دادهاند و بسیاری از آنها اظهارات مخرب او درباره دزدی آرا در انتخابات را باور داشته و بایدن را رئیس جمهور نامشروع میدانند. اختلاف طبقاتی، نابرابری نژادی و تحصیلاتی، شکافی در جامعه امریکا ایجاد خواهد کرد. دو حزب(که در هیچ یک نشانی از یکپارچگی نیست) در موارد مختلف از سیاستهای مالیاتی گرفته تا ساختار پلیس و بهداشت عمومی در تضادی افراطی قرار دارند. از سوی دیگر شانس بالای جمهوریخواهان برای حفظ کنترل سنا آن هم در شرایطی که دموکراتها با اختلاف کمتر، مجلس نمایندگان را در اختیار دارند، دولت را نیز میتواند دو پاره کند.
در این شرایط گرچه چالشهای داخلی بیشترین وقت و منابع «بایدن» را خواهد گرفت اما بدون شک جهان خارج از مرزهای امریکا نیز آنقدر صبور نیست تا بتواند منتظر سامان یافتن بحران داخلی این کشور بماند. بنابراین دستورکارهای خارجی نیز کمتر از وضعیت داخلی هراسناک نخواهد بود.
این بخش میتواند تا حدود زیادی به سیاستهای ترامپ ربط داشته باشد. به عبارت دیگر دولت ترامپ در برخی مناطق جهان کارش را درست انجام داده است؛ مواردی مانند همکاریهای تجاری با چین، تجهیز سلاحهای کشنده برای اوکراین، تمدید قراردادهای تجاری با کانادا و مکزیک و برقراری توافق عادیسازی روابط میان اسرائیل و برخی کشورهای عربی. اما در مقابل گزینههایی مانند نادیده گرفتن ائتلافهایی که 75 سال ثبات بینالمللی (شرایطی که اعتبار امریکایی را در میان دوستان و دشمنانش زیر سؤال برده) را برای امریکا رقم زدند، خروج از توافقنامهها و سازمانهای بزرگ بدون یافتن جایگزین مناسب و دست دوستی با رهبران چین، کره شمالی، روسیه و ترکیه برای منافع اندک یا هیچ، همان نقطههای سیاهی هستند که دولت ترامپ دچار اشتباه شد. همچنین نقض مکرر استانداردهای دموکراتیک توسط ترامپ و سیاستهایی مانند جدا کردن کودکان مهاجر از والدینشان و ممنوعیت ورود شهروندان بسیاری از کشورهای مسلمان نیز امریکا را در نگاه جهان به تنزل کشانده است.
اما سرزنش سلف «بایدن» برای همه یا حتی قاطبه چالشهای بینالمللی پیش روی او نگاه اشتباهی به شرایط است. بسیاری از این شرایط مدتها پیش از «ترامپ» نیز وجود داشته و شماری نیز همچون قدرت روز افزون چین، بهرهگیری روسیه از نیروی نظامی و ظرفیتهای سایبری برای پیشبرد اهدافش، افزایش توان هستهای و ظرفیتهای ساخت موشک بالستیک کره شمالی، سیاستهای ایران در منطقه بحران زده خاورمیانه، تغییرات شدید آب و هوایی، وجود دولتهای ضعیف و ناکارآمد کشورهای در حال توسعه یا بحران آتی مهاجرتی، تا سالها بعد نیز در اتاق بیضی کاخ سفید ماندگار خواهد بود. با این تفاسیر تغییر ساده سیاستهای درست و نادرست ترامپ در بسیاری از این موارد نمیتواند راهکاری برای حل مشکل دولت جدید باشد.
اولویتبندی اصلاحات
اولین اولویت اصلاحات با توجه به واقعیتی که امروز و نه همیشه به عنوان موضوعی در چارچوب امنیت ملی امریکا مطرح است بهداشت عمومی خواهد بود. بنابراین دولت باید کارش را با کنترل «کووید-19» در داخل آغاز کند. کشف راههای درمانی و واکسن بدون شک کمک شایانی در این راه خواهد بود اما زمان این اتفاق و تأثیر پذیری آنها فراتر ازاختیارات دولت است. اما در این شرایط دولت میتواند با اولویت قرار دادن یک غربالگری سریع، دقیق، اجرایی و ارزان در سطح ملی به هدف خود برسد. مضاف بر این، کابینه «بایدن» میتواند با ترغیب مردم به رفتارهای پیشگیرانه مانند زدن ماسک، اوضاع را کمی در کنترل بگیرد. پیشرفت در کنترل شیوع کرونا برای احیای اقتصادی، بازیابی اعتبار و شایستگی امریکا و گسترش دامنه اقدامات دولت برای حل دیگر مشکلات حوزه داخلی و خارجی بسیار ضروری است. افزایش جایگاه پزشکی و درمانی و تثبیت وضعیت بیماران نیز برای انتخاب گزینههای آتی الزامآور است.
دولت بایدن میتواند و البته باید به سازمان بهداشت جهانی (که در سخنرانی «بایدن» پس از پیروزی نیز به آن اشاره شد) بازگردد. چراکه سازمان بهداشت جهانی قدرتمند باید علاوه بر پایان دادن به شیوع کرونا برای بحرانهای آتی مانند مقابله با بیماریهای خاصی مانند سرطان، دیابت و بیماریهای قلبی (که هنوز علل بسیاری از بیماریهای و مرگ و میرها در سراسر جهان است) آماده شود. بنابراین با این بازگشت، امریکا در کنار شرکای همفکرش، به گونهای در تقویت ساختار سازمان بهداشت جهانی نفوذ خواهد کرد که در صورت بروز بحرانهای مشابه مانند «کووید-19»، هیچ کشوری نتواند در روند بررسیهای کارشناسی خللی ایجاد کرده یا مانند آنچه چین در دو هفته ابتدایی شیوع کرونا انجام داد با تحت فشار قرار دادن این سازمان، آن را از مسیر وظایف خود خارج کند. بسیاری از این اقدامات از حوزه اصلاح خارج شده و نیاز به ساختن دوباره دارد. اما در هر حال نخستین گام، بازگشت به سازمان بهداشت جهانی و یاری آن در مهار بحران شیوع حال حاضر جهان است.
امریکا همچنین باید به مجموعههای بینالمللی برای تحقیق، تولید، سرمایهگذاری، تخصیص و توزیع واکسنها نیز بپیوندد. حسن این همکاری این است که امریکا میتواند از واکسنی که در هر نقطه از جهان ساخته میشود بهرهمند شود و اگر این دستاورد در امریکا به دست آمده و به دیگر نقاط جهان برسد، این کشور راه زیادی را برای بازگشت به برتری امریکا در جهان و توسعه سریع اقتصادی و بهبود جسمی و فیزیکی جهان-که میتواند هم برای ارتقای امریکا و هم ثبات جهانی مؤثر باشد- طی کند. این شرایط کمکی بزرگ برای ایجاد ثبات در جهان است.
چگونه دوستیها را بازیابی کنیم
دومین اولویت برای دولت جدید امریکا باید بازیابی اتحادهایش باشد که مزیت بزرگ ساختارسیاست خارجی این کشور است. اتحادها و همکاریهای مشترک، با هدف پاسخگویی به تهدیدات امنیتی داخلی و خارجی، بستری برای راه حلهای مختلف در بحرانهای جهانی ایجاد میکند. با این حال در سالهای اخیر، اغلب متحدان امریکا اعتماد خود را به این کشور از دست دادهاند که در نتیجه بیمیلی امریکا برای ایستادن مقابل دشمنان و تحمل نداشتن برای ایستادن در کنار دوستان (در کنار مشکلات داخلی کشور) بوده است. بنا کردن هرچه سریعتر یک رویکرد جدید و مشورتیتر که تعهد بیشتری در آن وجود داشته باشد، این سیگنال را برای متحدان ما ارسال میکند که یک کلانتر جدید و بسیار متفاوت در شهر است. کسی که میخواهد با متحدانش در امور مختلف مسائل بینالملل کار کند. بازیابی اتحادها، میتواند بنیان مستحکم تری را برای خود امریکا و اقداماتی که میخواهد در جهان انجام دهد، ایجاد کند.
دولت بایدن میتواند در اوایل دوره خود، فراتر از دعوت از دیگران برای مشاورههای کارآمد، اقدامات قابل ملاحظهای انجام دهد که نشان دهنده تعهد او نسبت به متحدانش باشد. یکی از این اقدامات میتواند، توقف هرچه سریعتر عقب نشینی نادرست نیروهای امریکایی از آلمان و حل اختلافات با کره جنوبی بر سر پرداخت هزینههای استقرار نیروهای امریکایی در این کشور باشد. بازنگری در توافق واشنگتن با طالبان بر سر خروج نیروهای امریکایی از افغانستان هم از دیگر موارد است. عقب نشینی نیروها باید بستگی به نوع رفتار طالبان و همراه با تعهد طولانی مدت امریکا در کمکهای اقتصادی و نظامی به دولت افغانستان باشد. دولت جدید امریکا همچنین میتواند با فرانسه، آلمان و انگلیس وارد همکاریهای مشترکی شود تا رویکرد جدیدی در قبال ایران اتخاذ کنند. برای مثال میتواند متعهد شود، دیگر بار به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بر میگردد. البته به شرط اینکه ایران تمام اقداماتی را که بر سر آنها با امریکا و متحدانش توافق کرده بود، دیگر بار اجرا کرده و در ماههای آینده و سالهای پیش رو باز هم با یکدیگر کار کنند و به چارچوبی جدید دست یابند که بیش از توافق فعلی دوام داشته باشد (زیرا برخی از بندهای توافق هستهای قبل تا 5 سال آینده به پایان میرسند). در آسیا هم دولت «بایدن» میتواند بسرعت کار رایزنیها با کره جنوبی و ژاپن را در مورد بهترین راهکارهای مواجهه با کرهشمالی آغاز کند. رویکردی که پیشبینی میشود، شامل کاهش برخی تحریمها برای مهار پیونگ یانگ باشد.
دولت بایدن میتواند با بازگشت به توافقهای بینالمللی و مؤسسات جهانی، بر چند جانبهگرایی تأکید کند. البته نه برای خوشایند دیگران، بلکه برای اینکه این امر در جهت منافع امریکا است. علاوه بر بازگشت به سازمان جهانی بهداشت، یکی از توافقهایی که امریکا میتواند به آن بازگردد، توافق آب و هوایی پاریس است (البته گفته میشود «بایدن» قصد دارد در همان روزهای اول کار خود این کار را انجام دهد). هرچند اجرای تعهدات درمورد این توافق در جهت حل چالشهای آب و هوایی نزدیک نیست، این کار میتواند تأثیر نمادینی داشته باشد و بعداً با گذشت زمان و با توافقی دیگر، یک سیاست جامع و مؤثر آب و هوایی را بهدنبال داشته باشد. دولت جدید امریکا، به همین ترتیب میتواند بسرعت تلاش کند توافقنامه «استارت» (کنترل تسلیحات) دیگری را رقم بزند. بویژه که توافق «استارت» قبلی بزودی منقضی میشود. دولت «بایدن» در کنار کار روی این توافق جدید با رویکرد جامع تر، میتواند روی مسأله مداخلات روسیه در سیاستهای امریکا، بهکارگیری نیروهایش در خاورمیانه و اروپا و کژرفتاریهای داخلی روسیه همچون حمله به چهرههای مخالفی مثل «الکسی ناوالنی»، کار کند.
در مورد چین نیز احتمالاً تدوین یک سیاست جامع در قبال این کشور شامل موضوعات مختلفی از تجارت و تکنولوژی و فناوریهای روز گرفته تا حقوق بشر و نگرانیهای استراتژیک در حوزه دریای جنوبی چین و تایوان و افزایش قدرتنمایی چین مقابل همسایگانش، زمان میبرد. اما دولت جدید میتواند، خیلی زود دو گام مهم بردارد. نخست: دولت جدید میتواند روشن کند که این سیاست جدید با همکاری نزدیک با متحدانش در آسیا و اروپا ایجاد خواهد شد. چنین رویکری ضامن حمایت گسترده از طرحهای امریکا و در نتیجه موفقیت آن خواهد بود. دوم: میتواند تمایل به برقراری مذکرات جدی استراتژیک با پکن را به منظور تعیین زمینههای همکاریهای بالقوه (همچون کره شمالی و تغییرات آب و هوایی) را افزایش داده و بستر اختلافات اجتنابناپذیر با چین را محدود کند (و در نگاهی واقع بینانه تر، شاید بتواند احتمال اینکه اختلافات به تقابل منجر شود را کاهش دهد).
برای هر چیزی زمانی وجود دارد
دولت «بایدن» در اقداماتی مشابه و زمانبر برای بازسازی و ساختن امریکای جدید، کارهای زیاد دیگری هم در پیش دارد. چند ماه طول خواهد کشید تا دولت جدید بتواند تیم امنیت ملی جدیدی را تشکیل دهد و سیاستهای غیرآشفته و همکاری بین دستگاهی جدیدی را تدوین کند. همچنین مدتی طول خواهد کشید تا دولت جدید امریکا بتواند با اعضای کنگره از هر دو حزب به زمینههای مشترک دست یابد. چه در دولت فعلی و چه در دولتهای قبلی امریکا، همواره بسیاری از سیاستهای خارجی امریکا توسط قوه مجریه انجام شده است که خیلی ساده میتواند نتیجه عکس بدهد و بنابراین اعتبار امریکا را کاهش دهد.
به هر حال ممکن است توافقهایی بین آنها وجود داشته باشد. برای مثال در مورد چگونگی مقابله با چین و روسیه و حتی تصمیماتی درمورد مثلاً پیوستن به توافقی جامع در مورد همکاری تجاری میان کشورهای حوزه اقیانوس آرام (ترانس پاسیفیک) که اهداف استراتژیک، اقتصادی و اقلیمی بالقوهای را برای امریکا به همراه دارد. میتوان دست به ابتکارهایی جدید نیز در حوزههای مختلف زد از جمله: ایجاد تغییراتی در سازمان تجارت جهانی، بازسازی و نوسازی سرویس خارجی، تدوین قوانین جهانی برای فضای مجازی، تشویق ایجاد تغییر در ونزوئلا و سوریه، رقابت با طرح یک کمربند و یک جاده چین و ارائه گزینههای جانشین برای فناوری نسل پنجم این کشور، تقویت ناتو، ارتقای روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و فلسطینیان و.... بحث این است که این اقدامات و اقدامات جدید ممکن است خیلی نوید بخش نباشند اما همگی زمانبر هستند و در مدتی که اینها به نتیجه میرسند، باید متمرکز بر بازسازی چیزهایی که از بین رفتهاند، بود.
هم امریکا و هم جهان، در نتیجه پاندمی کرونا و سیاست خارجی 4 سال گذشته امریکا که بر اساس خروج بنا نهاده شده بود، آسیب دیدهاند. خروج، فی النفسه خوب یا بد نیست. اما تحت دولت ترامپ به اعتبار امریکا و مجموعه ارزشمند دستاوردهای سه چهارم یک قرن اخیر، آسیبهای جدی وارد شد. مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا نشان داد که مسائل و مشکلات جهانی که بویژه در حوزه دیپلماسی هم محدودیتهایی را ایجاد میکنند و هم فرصتهایی را به بار میآورند، دلمشغولی مردم امریکا نیست. اما برای تحقق فرصتی برای بازسازی امریکا، دولت جدید باید پیش از هرچیز دست به بازسازیهایی در داخل کشور خود بزند و سپس به سایر نقاط جهان بپردازد.
منبع: Foreign Affairs
بــــرش
برای حفظ توافق هستهای ایران، بزرگتر فکر کنید
تریتا پارسی
نویسنده و تحلیلگر سیاسی
«جو بایدن»، به عنوان رئیس جمهوری منتخب امریکا، بلافاصله پس از روی کار آمدن، وظیفه سخت بازگشت به توافق هستهای با ایران و فراهم کردن شرایط برای مذاکره با ایران را پیش روی خود دارد.
این وظیفه میتواند سختتر هم بشود زیرا «ترامپ» اعلام کرده، قصد دارد در ده هفته آخر دولت خود سیل تحریمها را روانه ایران کند، اما بر خلاف آنچه که تیم او و اسرائیل امیدوارند ممکن است، بایدن نه تنها در اندیشه بازگشت به برجام که در فکر بهبود روابط با ایران به منظور تحکیم توافقها در نقطه مقابل تلاشهای مخرب عربستان، امارات و اسرائیل باشد.
البته این اولین بار نیست که اسرائیل دست به قمار در برابر ایران میزند. تل آویو اواسط دهه 1990 نیز تلاش کرده بود، برنامه هستهای ایران را تبدیل به یک نگرانی امنیتی جهانی کرده و آن را در رأس سیاست خارجی امریکا قرار دهد. «بنیامین نتانیاهو» هم زمانی که روی کار آمد، در همین مسیر گام برداشت. استراتژی او این بود که گزینههای «باراک اوباما» درخصوص ایران را محدود کند و با این محدودیتها شانس به نتیجه رسیدن هر نوع مذاکرهای با ایران را از بین ببرد و تنها دو گزینه را پیش روی «اوباما» بگذارد: جنگ یا کنار آمدن با ایران هستهای. قمار نتانیاهو این بود که «اوباما» بهراحتی نمیتواند اجازه دهد ایران تبدیل به قدرت هستهای شود.
اما محاسبات «نتانیاهو» درست از آب در نیامد، زیرا «اوباما» ترجیح داد به جای انتخاب یکی از این دو گزینه به گزینه سوم که مذاکره بود، روی آورد و دیپلماسی واقعی با ایران، براساس امتیازات و سازشهای متقابل آغاز شد. شاید اگر «نتانیاهو» نمیخواست «اوباما» را مجبور به کاری که او میخواهد کند، «اوباما» نیز همان کاری را میکرد که همه رؤسای جمهوری امریکا در مواجهه با مشکلات بزرگ انجام میدهند: کنار گذاشتن آن برای رئیس جمهوری بعدی. یعنی همان کاری که «اوباما» در مورد مسائل هستهای کره شمالی کرد.
اما «بایدن» باید از پی گرفتن چنین شیوهای بپرهیزد و بزرگتر فکر کرده و اصرار بر آن داشته باشد که فراتر از توافق هستهای به گسترده کردن روابط فکر کند، زیرا تجربه چند سال گذشته نشان داده است که وقتی روابط دو کشور رو به زوال است، نمیتوان انتظار پایدار بودن هرگونه توافقی را داشت. «بایدن» باید به این فکر کند که امریکا میخواهد در قرن پیش رو چه رابطهای با ایران داشته باشد؟ دشمنی پایان ناپذیر، دیگر منافع امریکا را تأمین نمیکند، و اگر مردم امریکا خواهان پایان جنگ و عقبنشینی نیروهای امریکایی از خاورمیانه هستند و امنیت امریکا در این مسأله نهفته است، بایدن باید همان طور که «اوباما» خود را بزرگتر از «نتانیاهو» نشان داد، خود را بزرگتر از «ترامپ» نشان دهد و به چیزی فراتر از توافق هستهای فکر کند.
منبع: Foreign Affairs
دیپلمات پیشین امریکایی
مترجم ها: بنفشه غلامی و زهره صفاری
نامزد پیروز ریاست جمهوری امریکا چندین اختیار حتمی دارد. او میتواند معاون، اعضای کابینه و حتی متن سخنرانی روز آغاز ریاست جمهوریاش را خودش انتخاب کند. همچنین یکسری دستورکارهای اجرایی مانند نخستین سفر خارجی و اینکه نخستین شخصیت مدعو به امریکا چه کسی باشد، نیز در اختیار شخص رئیس جمهور قرار دارد. اما آنچه که رئیس جمهور بعدی نمیتواند در آن دخالتی داشته باشد، شرایطی است که انتظارش را میکشد.
وقتی «جو بایدن»، رئیس جمهور منتخب نخستین بار وارد اتاق بیضی میشود، با دستور کاری روبهرو میشود که میتوان آن را دلهرهآور تعبیر کرد؛ مجموعهای از چالشهای داخلی و خارجی ناتمام که دقت و توجه کامل او را میطلبد. در این شرایط سؤالاتی مانند اینکه با توجه به زمان و منابع محدود در دسترس رئیس جمهوری چگونه و با چه کیفیتی باید به همه این کارها سر و سامان بدهد، اجتنابناپذیر به نظر میرسد. بنابراین چارهای نیست جز اینکه براساس ضرورت، فرصت و حقایق، اولویتهای شفافی تعیین شود.
«tikkun olam» به معنای «اصلاح جهان» عبارتی است که یهودیها به کار میبرند. در معنای فردی این عبارت اشاره به نوعی از زندگی دارد که در آن هر کس در قبال اصلاح جهان ویرانی که در آن است مسئولیت داشته و فارغ از منافع شخصی، تلاش میکند آن را به مکانی بهتر برای پیشرفت کارها و رفاه دیگران تبدیل کند. اما این عبارت در معنای حکومتی و سیاسی به جهانی اشاره دارد که بشدت نیازمند اصلاح بوده و بهواقع با فرآیندی زمانبر و با موفقیتهای نابرابر همراه است. اما نباید فراموش کرد که اصلاح با ساختن متفاوت است. اصلاح یا ترمیم به شرایطی گفته میشود که چیزی آسیب دیده اما از کار نیفتاده است، این در حالی است که ساختن به خلق دوباره برای دستیابی به اهداف والاتر یا شرایطی تکامل یافتهتر از قبل اطلاق میشود. با این تعریف 6 تا 9 ماه ابتدایی دولت «بایدن» در حوزه سیاست خارجی را میتوان زمان اصلاحات نامید و پس از آن باید منتظر فرصت بوده و در برخی مناطق جهان برای ساختن وارد عمل شوند.
در چند ماه آتی شرایط داخلی میتواند وخامت بیشتری پیدا کند چراکه در روز آغازین کار «بایدن»، شیوع «کووید-19» که تاکنون جان 300 هزار امریکایی را گرفته است، روند صعودی داشته و آمارها را به بیش از 100 هزار مبتلای جدید رسانده و میتواند بالای هزار مرگ دیگر را به رقم فعلی اضافه کند. انتظار میرود بیکاری به حدود 6 تا 7 درصد برسد و میلیونها امریکایی توان پرداخت اجاره بها یا حتی رهن مسکن را هم نداشته باشند.
چالشهای داخلی امریکا این کشور را در بحران اقتصادی و فیزیکی قرار داده است. امریکا به کشوری دوپاره بدل شده است. بیش از 70 میلیون امریکایی به «دونالد ترامپ» رأی دادهاند و بسیاری از آنها اظهارات مخرب او درباره دزدی آرا در انتخابات را باور داشته و بایدن را رئیس جمهور نامشروع میدانند. اختلاف طبقاتی، نابرابری نژادی و تحصیلاتی، شکافی در جامعه امریکا ایجاد خواهد کرد. دو حزب(که در هیچ یک نشانی از یکپارچگی نیست) در موارد مختلف از سیاستهای مالیاتی گرفته تا ساختار پلیس و بهداشت عمومی در تضادی افراطی قرار دارند. از سوی دیگر شانس بالای جمهوریخواهان برای حفظ کنترل سنا آن هم در شرایطی که دموکراتها با اختلاف کمتر، مجلس نمایندگان را در اختیار دارند، دولت را نیز میتواند دو پاره کند.
در این شرایط گرچه چالشهای داخلی بیشترین وقت و منابع «بایدن» را خواهد گرفت اما بدون شک جهان خارج از مرزهای امریکا نیز آنقدر صبور نیست تا بتواند منتظر سامان یافتن بحران داخلی این کشور بماند. بنابراین دستورکارهای خارجی نیز کمتر از وضعیت داخلی هراسناک نخواهد بود.
این بخش میتواند تا حدود زیادی به سیاستهای ترامپ ربط داشته باشد. به عبارت دیگر دولت ترامپ در برخی مناطق جهان کارش را درست انجام داده است؛ مواردی مانند همکاریهای تجاری با چین، تجهیز سلاحهای کشنده برای اوکراین، تمدید قراردادهای تجاری با کانادا و مکزیک و برقراری توافق عادیسازی روابط میان اسرائیل و برخی کشورهای عربی. اما در مقابل گزینههایی مانند نادیده گرفتن ائتلافهایی که 75 سال ثبات بینالمللی (شرایطی که اعتبار امریکایی را در میان دوستان و دشمنانش زیر سؤال برده) را برای امریکا رقم زدند، خروج از توافقنامهها و سازمانهای بزرگ بدون یافتن جایگزین مناسب و دست دوستی با رهبران چین، کره شمالی، روسیه و ترکیه برای منافع اندک یا هیچ، همان نقطههای سیاهی هستند که دولت ترامپ دچار اشتباه شد. همچنین نقض مکرر استانداردهای دموکراتیک توسط ترامپ و سیاستهایی مانند جدا کردن کودکان مهاجر از والدینشان و ممنوعیت ورود شهروندان بسیاری از کشورهای مسلمان نیز امریکا را در نگاه جهان به تنزل کشانده است.
اما سرزنش سلف «بایدن» برای همه یا حتی قاطبه چالشهای بینالمللی پیش روی او نگاه اشتباهی به شرایط است. بسیاری از این شرایط مدتها پیش از «ترامپ» نیز وجود داشته و شماری نیز همچون قدرت روز افزون چین، بهرهگیری روسیه از نیروی نظامی و ظرفیتهای سایبری برای پیشبرد اهدافش، افزایش توان هستهای و ظرفیتهای ساخت موشک بالستیک کره شمالی، سیاستهای ایران در منطقه بحران زده خاورمیانه، تغییرات شدید آب و هوایی، وجود دولتهای ضعیف و ناکارآمد کشورهای در حال توسعه یا بحران آتی مهاجرتی، تا سالها بعد نیز در اتاق بیضی کاخ سفید ماندگار خواهد بود. با این تفاسیر تغییر ساده سیاستهای درست و نادرست ترامپ در بسیاری از این موارد نمیتواند راهکاری برای حل مشکل دولت جدید باشد.
اولویتبندی اصلاحات
اولین اولویت اصلاحات با توجه به واقعیتی که امروز و نه همیشه به عنوان موضوعی در چارچوب امنیت ملی امریکا مطرح است بهداشت عمومی خواهد بود. بنابراین دولت باید کارش را با کنترل «کووید-19» در داخل آغاز کند. کشف راههای درمانی و واکسن بدون شک کمک شایانی در این راه خواهد بود اما زمان این اتفاق و تأثیر پذیری آنها فراتر ازاختیارات دولت است. اما در این شرایط دولت میتواند با اولویت قرار دادن یک غربالگری سریع، دقیق، اجرایی و ارزان در سطح ملی به هدف خود برسد. مضاف بر این، کابینه «بایدن» میتواند با ترغیب مردم به رفتارهای پیشگیرانه مانند زدن ماسک، اوضاع را کمی در کنترل بگیرد. پیشرفت در کنترل شیوع کرونا برای احیای اقتصادی، بازیابی اعتبار و شایستگی امریکا و گسترش دامنه اقدامات دولت برای حل دیگر مشکلات حوزه داخلی و خارجی بسیار ضروری است. افزایش جایگاه پزشکی و درمانی و تثبیت وضعیت بیماران نیز برای انتخاب گزینههای آتی الزامآور است.
دولت بایدن میتواند و البته باید به سازمان بهداشت جهانی (که در سخنرانی «بایدن» پس از پیروزی نیز به آن اشاره شد) بازگردد. چراکه سازمان بهداشت جهانی قدرتمند باید علاوه بر پایان دادن به شیوع کرونا برای بحرانهای آتی مانند مقابله با بیماریهای خاصی مانند سرطان، دیابت و بیماریهای قلبی (که هنوز علل بسیاری از بیماریهای و مرگ و میرها در سراسر جهان است) آماده شود. بنابراین با این بازگشت، امریکا در کنار شرکای همفکرش، به گونهای در تقویت ساختار سازمان بهداشت جهانی نفوذ خواهد کرد که در صورت بروز بحرانهای مشابه مانند «کووید-19»، هیچ کشوری نتواند در روند بررسیهای کارشناسی خللی ایجاد کرده یا مانند آنچه چین در دو هفته ابتدایی شیوع کرونا انجام داد با تحت فشار قرار دادن این سازمان، آن را از مسیر وظایف خود خارج کند. بسیاری از این اقدامات از حوزه اصلاح خارج شده و نیاز به ساختن دوباره دارد. اما در هر حال نخستین گام، بازگشت به سازمان بهداشت جهانی و یاری آن در مهار بحران شیوع حال حاضر جهان است.
امریکا همچنین باید به مجموعههای بینالمللی برای تحقیق، تولید، سرمایهگذاری، تخصیص و توزیع واکسنها نیز بپیوندد. حسن این همکاری این است که امریکا میتواند از واکسنی که در هر نقطه از جهان ساخته میشود بهرهمند شود و اگر این دستاورد در امریکا به دست آمده و به دیگر نقاط جهان برسد، این کشور راه زیادی را برای بازگشت به برتری امریکا در جهان و توسعه سریع اقتصادی و بهبود جسمی و فیزیکی جهان-که میتواند هم برای ارتقای امریکا و هم ثبات جهانی مؤثر باشد- طی کند. این شرایط کمکی بزرگ برای ایجاد ثبات در جهان است.
چگونه دوستیها را بازیابی کنیم
دومین اولویت برای دولت جدید امریکا باید بازیابی اتحادهایش باشد که مزیت بزرگ ساختارسیاست خارجی این کشور است. اتحادها و همکاریهای مشترک، با هدف پاسخگویی به تهدیدات امنیتی داخلی و خارجی، بستری برای راه حلهای مختلف در بحرانهای جهانی ایجاد میکند. با این حال در سالهای اخیر، اغلب متحدان امریکا اعتماد خود را به این کشور از دست دادهاند که در نتیجه بیمیلی امریکا برای ایستادن مقابل دشمنان و تحمل نداشتن برای ایستادن در کنار دوستان (در کنار مشکلات داخلی کشور) بوده است. بنا کردن هرچه سریعتر یک رویکرد جدید و مشورتیتر که تعهد بیشتری در آن وجود داشته باشد، این سیگنال را برای متحدان ما ارسال میکند که یک کلانتر جدید و بسیار متفاوت در شهر است. کسی که میخواهد با متحدانش در امور مختلف مسائل بینالملل کار کند. بازیابی اتحادها، میتواند بنیان مستحکم تری را برای خود امریکا و اقداماتی که میخواهد در جهان انجام دهد، ایجاد کند.
دولت بایدن میتواند در اوایل دوره خود، فراتر از دعوت از دیگران برای مشاورههای کارآمد، اقدامات قابل ملاحظهای انجام دهد که نشان دهنده تعهد او نسبت به متحدانش باشد. یکی از این اقدامات میتواند، توقف هرچه سریعتر عقب نشینی نادرست نیروهای امریکایی از آلمان و حل اختلافات با کره جنوبی بر سر پرداخت هزینههای استقرار نیروهای امریکایی در این کشور باشد. بازنگری در توافق واشنگتن با طالبان بر سر خروج نیروهای امریکایی از افغانستان هم از دیگر موارد است. عقب نشینی نیروها باید بستگی به نوع رفتار طالبان و همراه با تعهد طولانی مدت امریکا در کمکهای اقتصادی و نظامی به دولت افغانستان باشد. دولت جدید امریکا همچنین میتواند با فرانسه، آلمان و انگلیس وارد همکاریهای مشترکی شود تا رویکرد جدیدی در قبال ایران اتخاذ کنند. برای مثال میتواند متعهد شود، دیگر بار به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بر میگردد. البته به شرط اینکه ایران تمام اقداماتی را که بر سر آنها با امریکا و متحدانش توافق کرده بود، دیگر بار اجرا کرده و در ماههای آینده و سالهای پیش رو باز هم با یکدیگر کار کنند و به چارچوبی جدید دست یابند که بیش از توافق فعلی دوام داشته باشد (زیرا برخی از بندهای توافق هستهای قبل تا 5 سال آینده به پایان میرسند). در آسیا هم دولت «بایدن» میتواند بسرعت کار رایزنیها با کره جنوبی و ژاپن را در مورد بهترین راهکارهای مواجهه با کرهشمالی آغاز کند. رویکردی که پیشبینی میشود، شامل کاهش برخی تحریمها برای مهار پیونگ یانگ باشد.
دولت بایدن میتواند با بازگشت به توافقهای بینالمللی و مؤسسات جهانی، بر چند جانبهگرایی تأکید کند. البته نه برای خوشایند دیگران، بلکه برای اینکه این امر در جهت منافع امریکا است. علاوه بر بازگشت به سازمان جهانی بهداشت، یکی از توافقهایی که امریکا میتواند به آن بازگردد، توافق آب و هوایی پاریس است (البته گفته میشود «بایدن» قصد دارد در همان روزهای اول کار خود این کار را انجام دهد). هرچند اجرای تعهدات درمورد این توافق در جهت حل چالشهای آب و هوایی نزدیک نیست، این کار میتواند تأثیر نمادینی داشته باشد و بعداً با گذشت زمان و با توافقی دیگر، یک سیاست جامع و مؤثر آب و هوایی را بهدنبال داشته باشد. دولت جدید امریکا، به همین ترتیب میتواند بسرعت تلاش کند توافقنامه «استارت» (کنترل تسلیحات) دیگری را رقم بزند. بویژه که توافق «استارت» قبلی بزودی منقضی میشود. دولت «بایدن» در کنار کار روی این توافق جدید با رویکرد جامع تر، میتواند روی مسأله مداخلات روسیه در سیاستهای امریکا، بهکارگیری نیروهایش در خاورمیانه و اروپا و کژرفتاریهای داخلی روسیه همچون حمله به چهرههای مخالفی مثل «الکسی ناوالنی»، کار کند.
در مورد چین نیز احتمالاً تدوین یک سیاست جامع در قبال این کشور شامل موضوعات مختلفی از تجارت و تکنولوژی و فناوریهای روز گرفته تا حقوق بشر و نگرانیهای استراتژیک در حوزه دریای جنوبی چین و تایوان و افزایش قدرتنمایی چین مقابل همسایگانش، زمان میبرد. اما دولت جدید میتواند، خیلی زود دو گام مهم بردارد. نخست: دولت جدید میتواند روشن کند که این سیاست جدید با همکاری نزدیک با متحدانش در آسیا و اروپا ایجاد خواهد شد. چنین رویکری ضامن حمایت گسترده از طرحهای امریکا و در نتیجه موفقیت آن خواهد بود. دوم: میتواند تمایل به برقراری مذکرات جدی استراتژیک با پکن را به منظور تعیین زمینههای همکاریهای بالقوه (همچون کره شمالی و تغییرات آب و هوایی) را افزایش داده و بستر اختلافات اجتنابناپذیر با چین را محدود کند (و در نگاهی واقع بینانه تر، شاید بتواند احتمال اینکه اختلافات به تقابل منجر شود را کاهش دهد).
برای هر چیزی زمانی وجود دارد
دولت «بایدن» در اقداماتی مشابه و زمانبر برای بازسازی و ساختن امریکای جدید، کارهای زیاد دیگری هم در پیش دارد. چند ماه طول خواهد کشید تا دولت جدید بتواند تیم امنیت ملی جدیدی را تشکیل دهد و سیاستهای غیرآشفته و همکاری بین دستگاهی جدیدی را تدوین کند. همچنین مدتی طول خواهد کشید تا دولت جدید امریکا بتواند با اعضای کنگره از هر دو حزب به زمینههای مشترک دست یابد. چه در دولت فعلی و چه در دولتهای قبلی امریکا، همواره بسیاری از سیاستهای خارجی امریکا توسط قوه مجریه انجام شده است که خیلی ساده میتواند نتیجه عکس بدهد و بنابراین اعتبار امریکا را کاهش دهد.
به هر حال ممکن است توافقهایی بین آنها وجود داشته باشد. برای مثال در مورد چگونگی مقابله با چین و روسیه و حتی تصمیماتی درمورد مثلاً پیوستن به توافقی جامع در مورد همکاری تجاری میان کشورهای حوزه اقیانوس آرام (ترانس پاسیفیک) که اهداف استراتژیک، اقتصادی و اقلیمی بالقوهای را برای امریکا به همراه دارد. میتوان دست به ابتکارهایی جدید نیز در حوزههای مختلف زد از جمله: ایجاد تغییراتی در سازمان تجارت جهانی، بازسازی و نوسازی سرویس خارجی، تدوین قوانین جهانی برای فضای مجازی، تشویق ایجاد تغییر در ونزوئلا و سوریه، رقابت با طرح یک کمربند و یک جاده چین و ارائه گزینههای جانشین برای فناوری نسل پنجم این کشور، تقویت ناتو، ارتقای روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و فلسطینیان و.... بحث این است که این اقدامات و اقدامات جدید ممکن است خیلی نوید بخش نباشند اما همگی زمانبر هستند و در مدتی که اینها به نتیجه میرسند، باید متمرکز بر بازسازی چیزهایی که از بین رفتهاند، بود.
هم امریکا و هم جهان، در نتیجه پاندمی کرونا و سیاست خارجی 4 سال گذشته امریکا که بر اساس خروج بنا نهاده شده بود، آسیب دیدهاند. خروج، فی النفسه خوب یا بد نیست. اما تحت دولت ترامپ به اعتبار امریکا و مجموعه ارزشمند دستاوردهای سه چهارم یک قرن اخیر، آسیبهای جدی وارد شد. مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا نشان داد که مسائل و مشکلات جهانی که بویژه در حوزه دیپلماسی هم محدودیتهایی را ایجاد میکنند و هم فرصتهایی را به بار میآورند، دلمشغولی مردم امریکا نیست. اما برای تحقق فرصتی برای بازسازی امریکا، دولت جدید باید پیش از هرچیز دست به بازسازیهایی در داخل کشور خود بزند و سپس به سایر نقاط جهان بپردازد.
منبع: Foreign Affairs
بــــرش
برای حفظ توافق هستهای ایران، بزرگتر فکر کنید
تریتا پارسی
نویسنده و تحلیلگر سیاسی
«جو بایدن»، به عنوان رئیس جمهوری منتخب امریکا، بلافاصله پس از روی کار آمدن، وظیفه سخت بازگشت به توافق هستهای با ایران و فراهم کردن شرایط برای مذاکره با ایران را پیش روی خود دارد.
این وظیفه میتواند سختتر هم بشود زیرا «ترامپ» اعلام کرده، قصد دارد در ده هفته آخر دولت خود سیل تحریمها را روانه ایران کند، اما بر خلاف آنچه که تیم او و اسرائیل امیدوارند ممکن است، بایدن نه تنها در اندیشه بازگشت به برجام که در فکر بهبود روابط با ایران به منظور تحکیم توافقها در نقطه مقابل تلاشهای مخرب عربستان، امارات و اسرائیل باشد.
البته این اولین بار نیست که اسرائیل دست به قمار در برابر ایران میزند. تل آویو اواسط دهه 1990 نیز تلاش کرده بود، برنامه هستهای ایران را تبدیل به یک نگرانی امنیتی جهانی کرده و آن را در رأس سیاست خارجی امریکا قرار دهد. «بنیامین نتانیاهو» هم زمانی که روی کار آمد، در همین مسیر گام برداشت. استراتژی او این بود که گزینههای «باراک اوباما» درخصوص ایران را محدود کند و با این محدودیتها شانس به نتیجه رسیدن هر نوع مذاکرهای با ایران را از بین ببرد و تنها دو گزینه را پیش روی «اوباما» بگذارد: جنگ یا کنار آمدن با ایران هستهای. قمار نتانیاهو این بود که «اوباما» بهراحتی نمیتواند اجازه دهد ایران تبدیل به قدرت هستهای شود.
اما محاسبات «نتانیاهو» درست از آب در نیامد، زیرا «اوباما» ترجیح داد به جای انتخاب یکی از این دو گزینه به گزینه سوم که مذاکره بود، روی آورد و دیپلماسی واقعی با ایران، براساس امتیازات و سازشهای متقابل آغاز شد. شاید اگر «نتانیاهو» نمیخواست «اوباما» را مجبور به کاری که او میخواهد کند، «اوباما» نیز همان کاری را میکرد که همه رؤسای جمهوری امریکا در مواجهه با مشکلات بزرگ انجام میدهند: کنار گذاشتن آن برای رئیس جمهوری بعدی. یعنی همان کاری که «اوباما» در مورد مسائل هستهای کره شمالی کرد.
اما «بایدن» باید از پی گرفتن چنین شیوهای بپرهیزد و بزرگتر فکر کرده و اصرار بر آن داشته باشد که فراتر از توافق هستهای به گسترده کردن روابط فکر کند، زیرا تجربه چند سال گذشته نشان داده است که وقتی روابط دو کشور رو به زوال است، نمیتوان انتظار پایدار بودن هرگونه توافقی را داشت. «بایدن» باید به این فکر کند که امریکا میخواهد در قرن پیش رو چه رابطهای با ایران داشته باشد؟ دشمنی پایان ناپذیر، دیگر منافع امریکا را تأمین نمیکند، و اگر مردم امریکا خواهان پایان جنگ و عقبنشینی نیروهای امریکایی از خاورمیانه هستند و امنیت امریکا در این مسأله نهفته است، بایدن باید همان طور که «اوباما» خود را بزرگتر از «نتانیاهو» نشان داد، خود را بزرگتر از «ترامپ» نشان دهد و به چیزی فراتر از توافق هستهای فکر کند.
منبع: Foreign Affairs

چه بخریم و کجا سرمایهگذاری کنیم
عطیه لباف
خبرنگار
برداشتها از کلمه «ریسک» معمولاً یک برداشت منفی و به معنی خطر است اما واقعیت این است که ریسک میتواند دو چهره داشته باشد. در برابر این چهره منفی، یک روی مثبت و برای اقتصاد به معنی سوددهی بازار دارایی وجود دارد.ریسکهای مثبت و منفی در شرایط ناپایدار اقتصاد معمولاً به اوج خود میرسد. یعنی هر زمان که نا اطمینانی افزایش پیدا میکند. درست مانند وضعیتی که چند ماه اخیر با آن مواجه بودیم و ممکن است که در ماههای آتی نیز وجود داشته باشد.
اما چطور میتوان یک بازار درست را برای سرمایهگذاری انتخاب کرد تا از ریسک موجود، فرصتهای مثبت را ساخت؟ ریسک مثبت و منفی داراییها چقدر است؟ وظیفه سیاستگذار چیست و در شرایط ریسکی تکلیف پول ملی چه میشود؟ پژوهشگران و کارشناسان اقتصادی به این سؤالات پاسخ میدهند.
ریسک داراییها و بهترین زمان خرید و فروش
سرمایهگذاران معمولاً به سه دسته ریسک گریز، ریسک پذیر و خنثی نسبت به ریسک تقسیم میشوند. اما برای سرمایهگذاران ریسکپذیر میان سهام بنگاهها در بازار بورس، دلار، طلا، زمین و مسکن و ریال؛ کدام یک جذابیت بیشتری دارد؟ معمولاً بازارهای مطمئن همانقدر که سوددهی کمتری دارند، ضرر پایینتری را متوجه سرمایهگذار میکنند. یعنی ریسک آنها کمتر است.
در این باره احسان سلطانی، پژوهشگر اقتصادی به «ایران» توضیح میدهد: «اگر رتبهبندی ریسک را در بازه زمانی آذرماه 1399 تا تیرماه 1400 در نظر بگیریم و آنها را با 10 بالاترین ریسک و 0 پایینترین ریسک در نظر بگیریم، شدت ریسک سهام بنگاهها 10 و زمین (بسته به موقعیت) 4 است. یعنی سرمایهگذاری در بورس هنوز با ریسک بالایی مواجه است و البته احتمالاً این ریسک منفی خواهد بود. لذا اگر سرمایهگذاری دارایی خود در این بازار را به پول نقد تبدیل کند و آن را سپرده بانکی و اوراق بدهی دولتی کند، بازده بالاتری به دست خواهد آورد.»
او ادامه میدهد: «وقتی به میزان رشد ارزش داراییها در ماههای اخیر و پس از ناآرامیهای اقتصادی نگاه میاندازیم، بالاترین میزان رشد مربوط به دارایی سهام بنگاههاست. به طوری که در این مدت شاخص بازار سهام افزایش بیش از 10 برابری را نیز تجربه کرد و اکنون هم که افت کرده هنوز چندین برابر سال گذشته است. این نشان میدهد که هنوز ریسک منفی بالایی در این بازار وجود دارد.»سلطانی با اشاره به اینکه بسته بهشدت ریسک قیمت داراییها، بهترین و بدترین زمان خرید و فروش مشخص است، عنوان میکند: «بر این مبنا، اکنون زمان خوبی برای فروش سهام بنگاهها و زمان بد برای خرید آن است. به ترتیب کالاهای دلاری با شدت ریسک 7، دلار با شدت ریسک 6، طلا با رتبه 6، مسکن با شدت ریسک 5 و زمین بر اساس موقعیت آن 4 در رتبههای بعدی شدت ریسک قرار میگیرند و به همین نسبت زمان خرید و فروش آنها تعیین میشود. اما در نهایت به نظر میرسد که اکنون بهترین زمان سپرده کردن پول و خرید اوراق بدهی است.»
تخلیه ریسک بازار سهام
برخلاف این نظر، برخی کارشناسان باور دارند که با ریزشهای اخیر در بازار سهام، دیگر ریسک این بازار از سایر داراییها کمتر شده است.
آلبرت بغزیان، استاد دانشگاه تهران در این باره به «ایران» میگوید: «در وضعیت موجود، بالاترین نرخ ریسک مربوط به ارز است. این دارایی روی بازارهای دیگر نیز اثر دارد و به همین خاطر ریسک سکه در رتبه بعدی و طلای آب شده نیز پس از این دو قرار میگیرند. سپس اگر به خودرو به عنوان یک دارایی نگاه کنیم، این بازار ریسک بالاتری به نسبت بازار سهام و مسکن و زمین دارد. ریسک بازار سهام به نسبت ابتدای سال تخلیه شده است و نمیتوان ریسک مثبت و منفی برای سرمایهگذاری در آن مانند نیمه نخست سال قائل بود.»
او ادامه میدهد: «به این معنی که سود و زیان چندانی در انتظار بورس بازان نیست و فعالیت آن تقریباً حمایتی و غیرطبیعی شده است.»
به اعتقاد این اقتصاددان اکنون به سبب شرایط بینالمللی و روابط ایران با جهان، دلار و بازارهای مرتبط با آن است که ریسک بالایی دارند و میتوانند سود و زیان برای سرمایهگذاران در این بخش به دنبال داشته باشند.
«ریال» باید دارایی محبوب شود
هر اندازه احتمال شکست در سرمایهگذاری بیشتر باشد، آن دارایی ریسک بالاتری دارد اما میتواند به همین نسبت نیز سودده باشد. البته میزان ریسک در زمانها و دورههای مختلف اغلب تغییر میکند. با این حال برخی صاحبنظران عقیده دارند که اگر سیاستگذار به درستی برنامهریزی و عمل کند میتواند، پول ملی را به جذاب ترین دارایی تبدیل و از این طریق ارزش آن را در بازههای مختلف زمانی حفظ کند.
کامران ندری، استاد دانشگاه امام صادق (ع) در این باره به «ایران» توضیح میدهد: «بازارها به هم مرتبط هستند و نمی توان گفت که تغییر یک بازار بر بازارهای دیگر اثر نخواهد داشت. بازار ارز به طور کلی بر سایر بازارها بویژه طلا و سکه تأثیر بیشتری میگذارد و درجه ریسک این بازارها به هم نزدیک است. اما ریسک در مسکن و زمین کمتر است و قیمتها چسبندگی بیشتری دارند. البته میزان عدم نقدشوندگی نیز بالاست. در اقتصاد ما به جز بازار پول که یک نرخ ثابت برای سود در نظر گرفته میشود، در سایر بازارها ریسک وجود دارد و مدام از یک بازار به بازار دیگر منتقل میشود. چراکه اقتصاد دچار بلاتکلیفی است.»
او ادامه میدهد: «این بلاتکلیفی در حال تضعیف پول ملی است. مسألهای که عوامل برونزا در آن نقش ندارند و از جانب خودمان است. وقتی سیاستی اعلام میشود که عامل اقتصاد را در هالهای از ابهام قرار میدهد در واقع ریسک سیاسی بر اقتصاد تحمیل میکند. اگر موضع ما نیز شفاف باشد، با ریسک مثبت «ریال» بالا میرود و مورد اقبال قرار میگیرد. مانند هفته گذشته که به سبب شکل گیری انتظارات مثبت در نتیجه انتخاب جو بایدن در امریکا، ریال جذاب شده بود.»
ندری با بیان اینکه سیاستگذاران از وزارت اقتصاد تا بانک مرکزی باید تکلیف سرمایهگذاران چه در بخش داراییها و چه در تولید را مشخص کنند، توضیح میدهد: «ما امروز نمیدانیم که زمان خرید کدام دارایی و فروش کدام یک است. سردرگمی اقتصاد زیاد است و این تعیین نبودن سیاستهای مؤثر بر اقتصاد ایران، سرمایهها را فراری میدهد و آن بخشی هم که باقی مانده است، قدرت تصمیمگیری ندارند. احتمالاً ریزش ارزش بازار سهام ادامهدار است و با همین روند استقبال از ارز و طلا به عنوان دو کالای دارای ریسک مثبت، هر روز بیشتر خواهد شد.»
این اقتصاددان ادامه میدهد: «وزارت اقتصاد و بانک مرکزی باید تمرکز خود را از بازار سهام به حفظ ارزش ریال معطوف کنند. باید تورم را مدیریت و کاری کنند که برای یک ایرانی حفظ ریال بهتر از هر دارایی دیگر شود. باید سیاستگذاران تکلیف خود را درخصوص سیاست خارجی کشور شفاف کنند. اقتصاد ایران نیازمند شفافیت سیاسی است و سیاستها هم باید برای حفظ منافع ملی به کار گرفته شوند.»
اما گذشته از ریسک داراییها و دانستن اینکه اکنون ریال پرریسکترین دارایی در ایران است، چه کمکی میتواند به سرمایهگذار و سیاستگذار بکند؟ آیا تمام سرمایه کشور باید به سمت بازار داراییها برود؟
زهرا کریمی، استاد دانشگاه مازندران به «ایران» توضیح میدهد: «به سرمایهگذارانی که میخواهند در بازار داراییها فعالیت کنند، توصیه میکنم که تمام سرمایه خود را در یک بازار نگذارند و سبدی از داراییها برای خود تعریف کنند. چراکه در برخی بازارها شفافیت بسیار کم است و این موضوع ریسک را بالا میبرد. یعنی همان اندازه که احتمال سوددهی بازار وجود دارد، خطر نیز هست.»
او با اشاره به اینکه اما تمام مسأله اقتصاد ایران پایین بودن شفافیت در بازارهای دارایی نیست، به سیاستگذاران توصیه میکند: «یک اقتصاد سالم، اقتصادی نیست که سرمایه به جای صنعت و تولید به سمت بازار داراییها برود. در اقتصاد پویا سود حاصل از سرمایهگذاری در تولید در رقابت با سایر بازارها و حتی جلوتر است. این مسأله که امروز ایرانیان نمی دانند چگونه ارزش سرمایه خود را حفظ کنند و با نگه داشتن ریال متضرر میشوند، نشان دهنده مشکلات پایهای اقتصاد است. سیاستگذار باید پازل را طوری بچیند که فعالیتهای بلندمدت نیز توجیه اقتصادی داشته باشد.»
کریمی در پایان با بیان اینکه ادامه این روند به نفع کشور نخواهد بود، تأکید کرد: «شرایط باید به گونهای شود که سرمایهگذاران احساس شفافیت و ترسیم چشمانداز اقتصادی داشته باشند و بتوانند تصمیم درست را بگیرند. اقتصاد باید از سردرگمی رها و ریال قدرتمند شود.»

حفظ امید اجتماعی با اعتماد سازی و کاهش احساس محرومیت ها
مهسا قوی قلب
خبرنگار
اولین نشست از نشستهای باشگاه گفتوگو با عنوان «چشماندازهای امید اجتماعی»، با حضور دکتر هادی خانیکی، استاد ارتباطات، رسول صدرعاملی، فیلمساز و کارگردان سینما و اسماعیل امینی، نویسنده و شاعر و به دبیری مصطفی اسدزاده دکترای سیاستگذاری فرهنگی روز گذشته به صورت مجازی برگزار شد. هدف برنامه این باشگاه، طرح مسائل مهم فرهنگی و اجتماعی با حضور صاحبنظران و اهالی فرهنگ، هنر و رسانه با محورهایی نظیر «تقویت عزت و قدرت ملی با طرح پیشرفتهای فناوری»، «تقویت خانواده محوری و سبک زندگی»، «مسئولیتپذیری فردی و اجتماعی»، «افزایش امید و نشاط اجتماعی» و «اعتمادسازی از طریق مبارزه با فساد و بیعدالتی» است.
به گزارش «ایران»، در این نشست، خانیکی با اشاره به اینکه، ایرانیان در تاریخ چندهزارساله خود فراز و نشیبهای شگفتآوری را از سر گذراندهاند، گفت: روایت شدایدی که در برخی دورهها بر این سرزمین رفته است، به اندازهای سهمگین است که بقای این سرزمین و ملتش، به خودی خود حیرتانگیز مینماید. جنگ، قحطی، بیماریهای اپیدمیک با قدرت کشندگی بالا، دههها هرج و مرج و بیثباتی و نبردهای داخلی، در تاریخ هزار ساله اخیر ایران موج میزند و اگر خوب ببینیم نسلهای ما در این زمانه فعلی حتی طعم دردهای پیشینیان را نمیتوانند درک کنند. پیشینیانی که چنانکه کرزن، سیاح انگلیسی در سفرنامهاش بعد از سفر به ایران بیان میکند که این مردم دارای نبوغ خاصی هستند. او در کتاب دو جلدیاش با عنوان ایران و قضیه ایرانیان مینویسد «تاریخ گواه است که ایرانیان نبوغ بقا دارند.»به گفته این استاد ارتباطات، من مفهوم نبوغ بقای ایرانیان را حاصل دوراندیشی و امیداجتماعی ایشان میدانم. امید که رمز و بذر هویت مشترک است و همان فرج وعده داده شده از پس شدتهاست. امیدی که یقیناً با خوش بینی و خوشخیالی متفاوت است. خوش بینی، نگاهی بیمارگونه، سرخوشانه و مفعولانه است؛ شکلی از انکار روانشناختی. حتی اگر قدرت خارقالعادهای هم داشته باشد، اما درحقیقت یک بهانه و فرار اخلاقی است. خوش بینی دشمن امید است، یعنی همان چیزی که بدان احتیاج داریم، آن هم درست به این دلیل که با امید میتوانیم اعتراف کنیم که شرایط چقدر وخیم است و در عین وقوف به وخامت اوضاع به توان و چارهاندیشی خود مؤمن باشیم و فاعلانه به تلاشی معطوف به هدف مبادرت ورزیم. برخلاف آن، همان بیخیالیای است که باعث امیدواری واهی انسان خوش بین میشود و او را بهسمتی میبرد که موانعی را که باید با آنها روبهرو شود دستکم بگیرد و دست آخر، چیزی که برایش میماند، اعتمادبهنفس و خودبینی کاملاً بیهوده و کاذب است. خوش بینی ناامیدی را بهاندازه کافی جدی نمیگیرد.او اضافه کرد: همچون بدبینی، خوشبینی هم همه جهان را سیاه و سفید میبیند و به همین سبب، نسبت به تفاوتها و تمایزات جزئی نابیناست. از آنجا که خوشبینی ذهنیتی کلی است، با آن، همه چیز آرامآرام قابلیت مبادله و معاوضه پیدا میکند، آنهم بر حسب ارزش خوشی نهفته در آنها. آدمی که مهر خوشبینی بر پیشانیاش خورده است، به همهچیز با شیوهای سختگیرانه و از قبل برنامهریزی شده واکنش نشان میدهد و به همین خاطر، عنصر بخت یا احتمال و امکان را حذف میکند. در جهان جبرگرایانه او، یکجور پیشبینیپذیری مافوق طبیعی وجود دارد که سرنوشت محتوم اشیا را تعیین میکند تا به کمال عملکرد خود برسند و این مسأله هیچ دلیل قانعکنندهای هم ندارد. بر این اساس میتوان گفت خلق فرصتهای نو و ابداع شیوههای نوین برای ایجاد تغییر در شرایط و آنچه نامساعد درک شده است، عاملیت به امیدواری اجتماعی است و میتواند راه حل برون رفت از یأس اجتماعی نیز باشد. عمل مؤمنانه و هدفمند هر چند کوتاه دامنه، چون فعالیتهایی که در صحنه جامعه مدنی و توسط بازیگران آن عرصه، فعالان اجتماعی و مؤسسات مردم نهاد به انجام میرسد، نبوغ بقا را که در ذهن ایرانی جاری است به نمایش میگذارد. هم داستانی و هم دردی ملی با آسیب دیدگان بحرانهای اقتصادی اخیر و اپیدمی کرونا از سوی گروههای مردمی، جان بر کفی وصفناپذیر و مثالزدنی کادر درمان کشور در التیام آلام ملت و رعایت قواعد فضیلت شکیبایی در روزهایی که گرهها به هم پیچیده است، امید اجتماعی ملتی را نمایان میکند که پابرجا خواهند ماند چراکه نه مأیوسند و نه خوشخیال.شرایط اقتصادی سخت، میتواند به سرعت جامعه را به سمت گسیختگی و دوقطبی شدن پیش ببرد. در چنین شرایطی مطالبهگری مجدانه اما آگاهانه نسبت به شرایط و میزان حساسیت و وخامت آن از سوی فعالان مدنی و دانشگاهی از سویی و تغییر استراتژیهای حاکمیت به منظور جلوگیری ازهمگسیختگی جامعه میتواند یک حرکت مقوی امید اجتماعی و حافظ همبستگی ملی و اعتماد اجتماعی باشد. در چنین بزنگاهی، اعتماد که از مؤلفههای زیربنایی امیداجتماعی است، در سطوح مختلف آسیبپذیر میشود. در جامعهای که اساس آن بر اعتماد باشد مردم در بحرانها کنار یکدیگر و کنار دولت قرار میگیرند تا بوران حوادث را تاب بیاورند. اما در جامعه بیاعتماد، رنگ یأس اجتماعی پررنگ میشود، هرکس از مسئولیت خود شانه خالی مینماید یا مسئولیت طرف مقابل خود را خلع میکند. بنابراین پیش شرط حفظ امید اجتماعی ملت، شناخت شرایط و تغییر در استراتژیهایی است که منجر به افزایش اعتماد اجتماعی و کاهش احساس محرومیت نسبی در افراد جامعه شود.به اعتقاد او، پیدا کردن نبوغ بقای ایرانیها، کاری است که هم متفکران و هم کنشگران و هم هنرمندان باید به آن بپردازند، امیدی که از آن حرف میزنیم، جزء فرهنگ، هنر و کنشگری اجتماعی و سیاسی است.
باید واقع بینانه به خود و انتظاراتمان نگاه کنیم
رسول صدرعاملی، کارگردان سینما هم در ادامه این نشست درباره اینکه وقتی از امید حرف میزنیم، به چه معناست، بیان کرد: به نظر میرسد هیچ دورانی در بشریت، چه در کشور ما و چه در جهان، با چنین تجربیاتی که امروز داریم، روبهرو نبودیم، وقتی از امید حرف میزنیم، انگار از هوا و نفس کشیدن حرف میزنیم، باید بدانیم که از تمام داشتههایمان به کجا رسیدیم و چقدر واقع بینانه به امید نگاه میکنیم. امیدبخشی و چشماندازی به آینده در عرصه سینما، از قواعد اصلی این حرفه است. یک فیلم خوب، یک رمان خوب و یک شعر خوب وقتی تأثیرگذار میشود که به غایت به ما امید ببخشد. اگر بتوانیم واقعبینانه به مسائل نگاه کنیم و از حرف و شعار بگذریم، باید بفهمیم که در لابه لای زندگی روزمره مردم، آنها چقدر امیدوار هستند، آنگاه شاید بشود درست طرح موضوع کرد و به نتایجی رسید.به گفته او، امید برای هرکسی یک تعریفی دارد، این در حالی است که باید امید را ابتدا برای خودتان قطعیت بخشید. چشمانداز، یعنی رسیدن، یعنی پیشرفت و جلو رفتن که به ابزارهایی نیز نیاز دارد و در نهایت، شرایط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دست به دست هم میدهند تا برای «من» به عنوان یک شهروند، امید بیافرینند.وی با بیان اینکه باید واقع بینانه به خود و انتظاراتمان نگاه کنیم، گفت: در چنین شرایطی میفهمیم، سیاستهایی که ما را به سمت حرص و آز پیش برده، چگونه امیدهایمان را ناامید میکند.
حرفهای اسطوره ای و رقابت های سیاسی دردی را از مردم دوا نمی کند
اسماعیل امینی، نویسنده و شاعر هم در این نشست با اشاره به اینکه کار ادبیات، اساساً در همه حیطهها از جمله شعر، داستان و رمان، ایجاد زیبایی، آفریدن، دیدن و جاودانه کردن زیبایی است، گفت: کسی که کار ادبیات میکند، امیدوار است اما اندوه او از وضعیت تراژیک انسان در جهان است. نباید فضای اساطیری در نظام تبلیغاتی و رسانهای وجود داشته باشد، ما که شاعر، هنرمند و معلم هستیم، وقتی از امید حرف میزنیم و از کاستیها میگوییم، گو اینکه از طبقهای هستیم که به جای واقعیات با موهومات زندگی میکنیم. باید سیاستمداران برنامهای ارائه دهند و در آن بگویند با میزان درآمدی که در اختیار دارند میخواهند چه کارهایی انجام دهند. حرفهای اسطورهای و رقابتهای سیاسی دردی را از مردم دوا نمیکند.او در ادامه افزود: به عنوان یک هنرمند چنانچه وارد بازیهای تبلیغاتی شویم، حرفمان پیش نمیرود، یکی از معایب بزرگ کار فرهنگی این است که در برخی موارد از چهرههای فرهنگی به شرطی استفاده میشود که در تیمی سیاسی حضور داشته باشند، در حالی که این متد کاملاً اشتباه است زیرا افراد هنرمند باید تکیه گاه مردم باشند. اساساً وظیفه افراد متفکر این است که در هر حوزهای از جمله هنر، دانشگاه یا رسانه، باید جلوی تحریف مفاهیم گرفته شود، اهل فرهنگ و تفکر نباید به فضای جامعه اجازه دهند که مردم با تحریف مفاهیم به بازی گرفته شوند.
امینی درخصوص تعریف موفقیت بیان کرد: موفقیت وقتی ایجاد میشود که انسان مطابق آنچه میخواسته زندگی کند و زندگیاش بر اساس دلخواه خود پیش برود نه دلخواه جامعه. در نهایت باید روی مفاهیم بنیادی کار کنیم و اجازه کج شدن مسیر اندیشه و مسیر ذهنی را به جامعه ندهیم. اهل فرهنگ، اندیشه و اخلاق باید از زیباییهایی که وجود دارد، محافظت کنند، در گذشته هم عین همین کار انجام شده، چنانچه فردوسی، از سلامت خود گذشت تا قصههای منثور را به منظوم تبدیل کند. کار اصلی اهل هنر این است که در جامعه حضوری پویا داشته باشد، چنانچه موسیقیدان برجسته یا فیلمساز خوب و در کل هنرمندان در جامعه حضور نداشته باشند و عرصه را خالی کنند، میدان خالی نمیماند و افراد نالایق وارد میدان میشوند، راه گشایش این است که با همه رنجها و سختیها هنرمندان در میدان بمانند و در تزریق امید به جامعه مؤثرانه عمل کنند.
خبرنگار
اولین نشست از نشستهای باشگاه گفتوگو با عنوان «چشماندازهای امید اجتماعی»، با حضور دکتر هادی خانیکی، استاد ارتباطات، رسول صدرعاملی، فیلمساز و کارگردان سینما و اسماعیل امینی، نویسنده و شاعر و به دبیری مصطفی اسدزاده دکترای سیاستگذاری فرهنگی روز گذشته به صورت مجازی برگزار شد. هدف برنامه این باشگاه، طرح مسائل مهم فرهنگی و اجتماعی با حضور صاحبنظران و اهالی فرهنگ، هنر و رسانه با محورهایی نظیر «تقویت عزت و قدرت ملی با طرح پیشرفتهای فناوری»، «تقویت خانواده محوری و سبک زندگی»، «مسئولیتپذیری فردی و اجتماعی»، «افزایش امید و نشاط اجتماعی» و «اعتمادسازی از طریق مبارزه با فساد و بیعدالتی» است.
به گزارش «ایران»، در این نشست، خانیکی با اشاره به اینکه، ایرانیان در تاریخ چندهزارساله خود فراز و نشیبهای شگفتآوری را از سر گذراندهاند، گفت: روایت شدایدی که در برخی دورهها بر این سرزمین رفته است، به اندازهای سهمگین است که بقای این سرزمین و ملتش، به خودی خود حیرتانگیز مینماید. جنگ، قحطی، بیماریهای اپیدمیک با قدرت کشندگی بالا، دههها هرج و مرج و بیثباتی و نبردهای داخلی، در تاریخ هزار ساله اخیر ایران موج میزند و اگر خوب ببینیم نسلهای ما در این زمانه فعلی حتی طعم دردهای پیشینیان را نمیتوانند درک کنند. پیشینیانی که چنانکه کرزن، سیاح انگلیسی در سفرنامهاش بعد از سفر به ایران بیان میکند که این مردم دارای نبوغ خاصی هستند. او در کتاب دو جلدیاش با عنوان ایران و قضیه ایرانیان مینویسد «تاریخ گواه است که ایرانیان نبوغ بقا دارند.»به گفته این استاد ارتباطات، من مفهوم نبوغ بقای ایرانیان را حاصل دوراندیشی و امیداجتماعی ایشان میدانم. امید که رمز و بذر هویت مشترک است و همان فرج وعده داده شده از پس شدتهاست. امیدی که یقیناً با خوش بینی و خوشخیالی متفاوت است. خوش بینی، نگاهی بیمارگونه، سرخوشانه و مفعولانه است؛ شکلی از انکار روانشناختی. حتی اگر قدرت خارقالعادهای هم داشته باشد، اما درحقیقت یک بهانه و فرار اخلاقی است. خوش بینی دشمن امید است، یعنی همان چیزی که بدان احتیاج داریم، آن هم درست به این دلیل که با امید میتوانیم اعتراف کنیم که شرایط چقدر وخیم است و در عین وقوف به وخامت اوضاع به توان و چارهاندیشی خود مؤمن باشیم و فاعلانه به تلاشی معطوف به هدف مبادرت ورزیم. برخلاف آن، همان بیخیالیای است که باعث امیدواری واهی انسان خوش بین میشود و او را بهسمتی میبرد که موانعی را که باید با آنها روبهرو شود دستکم بگیرد و دست آخر، چیزی که برایش میماند، اعتمادبهنفس و خودبینی کاملاً بیهوده و کاذب است. خوش بینی ناامیدی را بهاندازه کافی جدی نمیگیرد.او اضافه کرد: همچون بدبینی، خوشبینی هم همه جهان را سیاه و سفید میبیند و به همین سبب، نسبت به تفاوتها و تمایزات جزئی نابیناست. از آنجا که خوشبینی ذهنیتی کلی است، با آن، همه چیز آرامآرام قابلیت مبادله و معاوضه پیدا میکند، آنهم بر حسب ارزش خوشی نهفته در آنها. آدمی که مهر خوشبینی بر پیشانیاش خورده است، به همهچیز با شیوهای سختگیرانه و از قبل برنامهریزی شده واکنش نشان میدهد و به همین خاطر، عنصر بخت یا احتمال و امکان را حذف میکند. در جهان جبرگرایانه او، یکجور پیشبینیپذیری مافوق طبیعی وجود دارد که سرنوشت محتوم اشیا را تعیین میکند تا به کمال عملکرد خود برسند و این مسأله هیچ دلیل قانعکنندهای هم ندارد. بر این اساس میتوان گفت خلق فرصتهای نو و ابداع شیوههای نوین برای ایجاد تغییر در شرایط و آنچه نامساعد درک شده است، عاملیت به امیدواری اجتماعی است و میتواند راه حل برون رفت از یأس اجتماعی نیز باشد. عمل مؤمنانه و هدفمند هر چند کوتاه دامنه، چون فعالیتهایی که در صحنه جامعه مدنی و توسط بازیگران آن عرصه، فعالان اجتماعی و مؤسسات مردم نهاد به انجام میرسد، نبوغ بقا را که در ذهن ایرانی جاری است به نمایش میگذارد. هم داستانی و هم دردی ملی با آسیب دیدگان بحرانهای اقتصادی اخیر و اپیدمی کرونا از سوی گروههای مردمی، جان بر کفی وصفناپذیر و مثالزدنی کادر درمان کشور در التیام آلام ملت و رعایت قواعد فضیلت شکیبایی در روزهایی که گرهها به هم پیچیده است، امید اجتماعی ملتی را نمایان میکند که پابرجا خواهند ماند چراکه نه مأیوسند و نه خوشخیال.شرایط اقتصادی سخت، میتواند به سرعت جامعه را به سمت گسیختگی و دوقطبی شدن پیش ببرد. در چنین شرایطی مطالبهگری مجدانه اما آگاهانه نسبت به شرایط و میزان حساسیت و وخامت آن از سوی فعالان مدنی و دانشگاهی از سویی و تغییر استراتژیهای حاکمیت به منظور جلوگیری ازهمگسیختگی جامعه میتواند یک حرکت مقوی امید اجتماعی و حافظ همبستگی ملی و اعتماد اجتماعی باشد. در چنین بزنگاهی، اعتماد که از مؤلفههای زیربنایی امیداجتماعی است، در سطوح مختلف آسیبپذیر میشود. در جامعهای که اساس آن بر اعتماد باشد مردم در بحرانها کنار یکدیگر و کنار دولت قرار میگیرند تا بوران حوادث را تاب بیاورند. اما در جامعه بیاعتماد، رنگ یأس اجتماعی پررنگ میشود، هرکس از مسئولیت خود شانه خالی مینماید یا مسئولیت طرف مقابل خود را خلع میکند. بنابراین پیش شرط حفظ امید اجتماعی ملت، شناخت شرایط و تغییر در استراتژیهایی است که منجر به افزایش اعتماد اجتماعی و کاهش احساس محرومیت نسبی در افراد جامعه شود.به اعتقاد او، پیدا کردن نبوغ بقای ایرانیها، کاری است که هم متفکران و هم کنشگران و هم هنرمندان باید به آن بپردازند، امیدی که از آن حرف میزنیم، جزء فرهنگ، هنر و کنشگری اجتماعی و سیاسی است.
باید واقع بینانه به خود و انتظاراتمان نگاه کنیم
رسول صدرعاملی، کارگردان سینما هم در ادامه این نشست درباره اینکه وقتی از امید حرف میزنیم، به چه معناست، بیان کرد: به نظر میرسد هیچ دورانی در بشریت، چه در کشور ما و چه در جهان، با چنین تجربیاتی که امروز داریم، روبهرو نبودیم، وقتی از امید حرف میزنیم، انگار از هوا و نفس کشیدن حرف میزنیم، باید بدانیم که از تمام داشتههایمان به کجا رسیدیم و چقدر واقع بینانه به امید نگاه میکنیم. امیدبخشی و چشماندازی به آینده در عرصه سینما، از قواعد اصلی این حرفه است. یک فیلم خوب، یک رمان خوب و یک شعر خوب وقتی تأثیرگذار میشود که به غایت به ما امید ببخشد. اگر بتوانیم واقعبینانه به مسائل نگاه کنیم و از حرف و شعار بگذریم، باید بفهمیم که در لابه لای زندگی روزمره مردم، آنها چقدر امیدوار هستند، آنگاه شاید بشود درست طرح موضوع کرد و به نتایجی رسید.به گفته او، امید برای هرکسی یک تعریفی دارد، این در حالی است که باید امید را ابتدا برای خودتان قطعیت بخشید. چشمانداز، یعنی رسیدن، یعنی پیشرفت و جلو رفتن که به ابزارهایی نیز نیاز دارد و در نهایت، شرایط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دست به دست هم میدهند تا برای «من» به عنوان یک شهروند، امید بیافرینند.وی با بیان اینکه باید واقع بینانه به خود و انتظاراتمان نگاه کنیم، گفت: در چنین شرایطی میفهمیم، سیاستهایی که ما را به سمت حرص و آز پیش برده، چگونه امیدهایمان را ناامید میکند.
حرفهای اسطوره ای و رقابت های سیاسی دردی را از مردم دوا نمی کند
اسماعیل امینی، نویسنده و شاعر هم در این نشست با اشاره به اینکه کار ادبیات، اساساً در همه حیطهها از جمله شعر، داستان و رمان، ایجاد زیبایی، آفریدن، دیدن و جاودانه کردن زیبایی است، گفت: کسی که کار ادبیات میکند، امیدوار است اما اندوه او از وضعیت تراژیک انسان در جهان است. نباید فضای اساطیری در نظام تبلیغاتی و رسانهای وجود داشته باشد، ما که شاعر، هنرمند و معلم هستیم، وقتی از امید حرف میزنیم و از کاستیها میگوییم، گو اینکه از طبقهای هستیم که به جای واقعیات با موهومات زندگی میکنیم. باید سیاستمداران برنامهای ارائه دهند و در آن بگویند با میزان درآمدی که در اختیار دارند میخواهند چه کارهایی انجام دهند. حرفهای اسطورهای و رقابتهای سیاسی دردی را از مردم دوا نمیکند.او در ادامه افزود: به عنوان یک هنرمند چنانچه وارد بازیهای تبلیغاتی شویم، حرفمان پیش نمیرود، یکی از معایب بزرگ کار فرهنگی این است که در برخی موارد از چهرههای فرهنگی به شرطی استفاده میشود که در تیمی سیاسی حضور داشته باشند، در حالی که این متد کاملاً اشتباه است زیرا افراد هنرمند باید تکیه گاه مردم باشند. اساساً وظیفه افراد متفکر این است که در هر حوزهای از جمله هنر، دانشگاه یا رسانه، باید جلوی تحریف مفاهیم گرفته شود، اهل فرهنگ و تفکر نباید به فضای جامعه اجازه دهند که مردم با تحریف مفاهیم به بازی گرفته شوند.
امینی درخصوص تعریف موفقیت بیان کرد: موفقیت وقتی ایجاد میشود که انسان مطابق آنچه میخواسته زندگی کند و زندگیاش بر اساس دلخواه خود پیش برود نه دلخواه جامعه. در نهایت باید روی مفاهیم بنیادی کار کنیم و اجازه کج شدن مسیر اندیشه و مسیر ذهنی را به جامعه ندهیم. اهل فرهنگ، اندیشه و اخلاق باید از زیباییهایی که وجود دارد، محافظت کنند، در گذشته هم عین همین کار انجام شده، چنانچه فردوسی، از سلامت خود گذشت تا قصههای منثور را به منظوم تبدیل کند. کار اصلی اهل هنر این است که در جامعه حضوری پویا داشته باشد، چنانچه موسیقیدان برجسته یا فیلمساز خوب و در کل هنرمندان در جامعه حضور نداشته باشند و عرصه را خالی کنند، میدان خالی نمیماند و افراد نالایق وارد میدان میشوند، راه گشایش این است که با همه رنجها و سختیها هنرمندان در میدان بمانند و در تزریق امید به جامعه مؤثرانه عمل کنند.

سرما نخوردهای کرونا داری
محمد معصومیان
گزارش نویس
«سرما خوردگی سادهای است. دمنوش میخورم خوب میشوم، لازم نیست تست بدهم.»، «دیشب از حمام بیرون آمدم، پنجره باز بود کمی حالم خوش نیست. مطمئنم کرونا نیست» لابد در این 8 ماه از این دست جملات زیاد شنیدهاید که البته چند روز بعد جایگزین این جملات شده است: «نفسم به سختی بالا میآید، کاش زودتر دکتر رفته بودم»، «من هم کرونا گرفتم اما در خانه خوددرمانی میکنم.» و شاید هم خبر فوتی که شما را شوکه یا غمزده کرده است. مرگهایی که در کمال ناباوری از ابتلا به ویروس کووید19 از راه میرسند و گاه تا پیش از رسیدن بیمار به بخش مراقبتهای ویژه کار برای بیمار تمام می شود. آنطور که سعید نمکی وزیر بهداشت عنوان کرده است دلیل نرخ بالای مرگ مردم عادی «مراجعت دیرهنگام به بیمارستانهاست» و محمدرضا ظفرقندی رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور هم گفته است: «40 تا 50 درصد مرگ و میر بیمارستانی ما قبل رسیدن به آیسییو است؛ یعنی بیمار یا در اورژانس فوت میکند یا در بخشهای کووید.» چه عواملی باعث میشود مردم دیر راهی بیمارستانها شوند؟ این سؤالی است که از کارشناسان پرسیدیم.
کرونا ناخوانده آمد و حالا بخش بزرگی از زندگی ما را به خود مشغول کرده است. ویروسی تنیده شده به تار و پود روح و روان و بدن ما. همانطور که ایمنی بدن هر فرد با دیگری متفاوت است شخصیت و روان آدمها هم با یکدیگر متفاوت است و هر کس در برابر این ویروس رفتار متفاوتی دارد، اما مکانیزمهای دفاعی روان انسانها همگی مجهز به یکسری ترفندهاست تا فرد را از فروپاشی ذهنی مصون نگه دارد. یکی از مکانیزمهای دفاعی «انکار» است. هادی یزدانی پزشک که حرفها و اطلاع رسانیهایش این روزها در شبکههای اجتماعی بازخورد خوبی دارد، میگوید: «یکی از مکانیزمهای دفاعی افراد در مقابله با بحرانها انکار است؛ انکاری که از ترس حاصل از این بیماری در این ماهها به جان افراد افتاده است. با توجه به شباهت علائم این بیماری با سرماخوردگی یا حساسیت فصلی و ترس ناشی از پذیرش که بهخاطر تبلیغات نادرست، اطلاعات غلط و دانشهای کاذب بهوجود آمده باعث شده بیماران دیر به پزشک مراجعه کنند.»
یزدانی با توجه به تجربیات و دیدههایش در این 9 ماه همهگیری کرونا دلیل دیگر مراجعه نکردن بیماران به بیمارستان را نبود حمایتهای اجتماعی و اقتصادی میداند: «فردی بوده که با توجه به علائم دقیق بیماری فهمیده مبتلا شده است و باید قرنطینه شود اما بهعلت ترس ازدست دادن شغل، خودش را قرنطینه نکرده و سرکار حاضر شده است.» او تبدیل شدن بیماری به «انگ اجتماعی» و مخفی کاری را که از پس آن میآید هم یکی از دلایل افزایش مرگ و میر بیماران میداند: «یکی از دلایل این مخفی کاریها هم ترس از دست دادن شغل و در خطر افتادن وضعیت اقتصادی فرد است.» حالا فرض کنیم کسی با بضاعت مالی پایین درگیر بیماری شود. ترس از بیماری یک طرف و اضطراب نداشتن پول برای تست و درمان طرف دیگر. تستهایی که بیحساب و کتاب هر جا قیمتی دارند. سیتیاسکن و هزینههای دارو بهکنار، دیگر این بیماری آنطور که سابقاً گفته میشد برای قوی و ضعیف یکسانی ایجاد نمیکند: «این خرجها یکی از دلایلی است که برخی افراد با خود میگویند ان شاءالله که سرماخوردگی است.»
علی اصغر سعیدی جامعه شناس یکی از دلایل اصلی دیر رسیدن بیماران به بیمارستانها را ترس از کرونا عنوان میکند. البته او این را تنها دلیل مراجعت دیر هنگام نمیداند: «اولین چیز در بهداشت عموم جامعه بخصوص در زمان همهگیری، دسترسی عموم به درمان و مراقبتهای پزشکی است.» او معتقد است باید تست کرونا برای اقشار ضعیف جامعه بهصورت رایگان صورت بگیرد تا فردی بهخاطر هزینهها جانش در خطر نیفتد: «با رایگان شدن تستها جلوی نابرابری گرفته خواهد شد. در اقتصاد بهداشت میگویند شما کالای عمومی را که همان تست دادن است تبدیل به کالای خصوصی کردید. من معتقدم دولت باید در این زمینه هزینه بکند تا جلوی این نابرابری گرفته شود.» سعیدی که مدیر گروه برنامهریزی و رفاه اجتماعی دانشگاه تهران است یکی دیگر از دلایل مهم را هزینههای درمان میداند و میگوید: «درمان باید در دسترس همه باشد. کسی که وضع مالی خوبی دارد و میتواند از جیب خودش هزینه میکند به کنار اما نداشتن وسع مالی برای درمان نباید باعث بشود که فردی از داشتن درمان محروم بماند.» او معتقد است با تخصیص بهینه بودجه در مدیریت کلان بهداشت میتوان همه اقشار جامعه را تحت پوشش قرار داد.
هیچ چیز به اندازه کرونا به دیده شدن درمان غیرعلمی در سطح وسیع کمک نکرده است. لابد تا امروز از نسخههای گیاهی و واکسنهای من در آوردی و درمان صددرصدی کرونا زیاد شنیدهاید. خوردن گرمیجات، استفاده از داروهای گیاهی و از این دست کارهایی که بهصورت علمی تأیید نشده است و هادی یزدانی دلیل آن را بیاطلاعی و بیدانشی میداند: «با اینکه بارها گفته شده است که مردم از مجاری صحیح و علمی اطلاعات کسب کنند اما یکی از دلایل مراجعت دیرهنگام بیماران استفاده از نسخههای غیرعلمی است.»
در این سالها از اشتباهات پزشکی کم گفته نشده است. بخشی از این قشر این روزها در صف مقدم مقابله با بیماری هستند اما بخشی دیگر هنوز اطلاعات صحیحی از بیماری ندارند. یزدانی میگوید: «متأسفانه باید گفت برخی از پزشکان ما به روز نیستند و بدون طی کردن چارتها و دستورالعملها به بیمار میگویند که یک سرما خوردگی ساده است اما بیمار در هفته دوم با ریهای درگیر به بیمارستان میآید که در بعضی مواقع دیگر کاری از دست کسی برنمیآید.»
یکی از نکاتی که یزدانی بر اساس تجربیاتش در این سالها میگوید ترس بیماران از بیمارستانهایی است که در هر شهر معروف هستند. بیمارستانهایی که به علت سانتر بودن در درمان بیماران کووید19 طبعاً بیماران زیادی در آن فوت میکنند و این روی ذهنیت افراد آن شهر تأثیر بدی میگذارد: «این ترس باعث میشود گاهی بیمار کل درمان را کنسل کند و پیش خودش بگوید چون فلانی و فلانی در آن بیمارستان مردند پس اگر نروم بهتر است.»
دلایل برای دیر رسیدن بیماران به روند درمان مؤثر بسیار است از کمبود تستها، کمبود تخت، نبود وحدت رویه در درمان، کمبود آموزشهای حین خدمت برای پزشکان و در پایان آنطور که هادی یزدانی میگوید: «ردیابی فعال بیماران بعد از مراجعه به پزشک و تشخیص قطعی بیماری یکی از دلایل مهم افزایش مرگ و میر است.» ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت هم در این زمینه گفته است: «از مجموع 15 هزار تست مثبت مشخص شده که 20 درصد آنها در قرنطینه نمیمانند» در قرنطینه نمیمانند تنها یک جمله ساده نیست، یعنی هر روز در مترو و تاکسی کنار ما مینشینند، سرکار کنار ما هستند و در میهمانیها شرکت میکنند.
همه این اتفاقات دست به دست هم دادهاند که ایران یکی از بیشترین آمارهای مرگ و میر در دنیا را داشته باشد. وضعیتی که بسیاری از مسئولان آن را فاجعه بار میدانند و بارها در مورد خطرناکتر شدن این وضعیت تذکر دادهاند. حرفهایی که انگار نه بهگوش بقیه مدیران میرود تا سطح هشدار را بالاتر ببرند و قرنطینه کامل را اجرا کنند، نه به گوش مردمی که هنوز باور ندارند این بیماری بهسادگی میتواند باعث مرگ بشود.
گزارش نویس
«سرما خوردگی سادهای است. دمنوش میخورم خوب میشوم، لازم نیست تست بدهم.»، «دیشب از حمام بیرون آمدم، پنجره باز بود کمی حالم خوش نیست. مطمئنم کرونا نیست» لابد در این 8 ماه از این دست جملات زیاد شنیدهاید که البته چند روز بعد جایگزین این جملات شده است: «نفسم به سختی بالا میآید، کاش زودتر دکتر رفته بودم»، «من هم کرونا گرفتم اما در خانه خوددرمانی میکنم.» و شاید هم خبر فوتی که شما را شوکه یا غمزده کرده است. مرگهایی که در کمال ناباوری از ابتلا به ویروس کووید19 از راه میرسند و گاه تا پیش از رسیدن بیمار به بخش مراقبتهای ویژه کار برای بیمار تمام می شود. آنطور که سعید نمکی وزیر بهداشت عنوان کرده است دلیل نرخ بالای مرگ مردم عادی «مراجعت دیرهنگام به بیمارستانهاست» و محمدرضا ظفرقندی رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور هم گفته است: «40 تا 50 درصد مرگ و میر بیمارستانی ما قبل رسیدن به آیسییو است؛ یعنی بیمار یا در اورژانس فوت میکند یا در بخشهای کووید.» چه عواملی باعث میشود مردم دیر راهی بیمارستانها شوند؟ این سؤالی است که از کارشناسان پرسیدیم.
کرونا ناخوانده آمد و حالا بخش بزرگی از زندگی ما را به خود مشغول کرده است. ویروسی تنیده شده به تار و پود روح و روان و بدن ما. همانطور که ایمنی بدن هر فرد با دیگری متفاوت است شخصیت و روان آدمها هم با یکدیگر متفاوت است و هر کس در برابر این ویروس رفتار متفاوتی دارد، اما مکانیزمهای دفاعی روان انسانها همگی مجهز به یکسری ترفندهاست تا فرد را از فروپاشی ذهنی مصون نگه دارد. یکی از مکانیزمهای دفاعی «انکار» است. هادی یزدانی پزشک که حرفها و اطلاع رسانیهایش این روزها در شبکههای اجتماعی بازخورد خوبی دارد، میگوید: «یکی از مکانیزمهای دفاعی افراد در مقابله با بحرانها انکار است؛ انکاری که از ترس حاصل از این بیماری در این ماهها به جان افراد افتاده است. با توجه به شباهت علائم این بیماری با سرماخوردگی یا حساسیت فصلی و ترس ناشی از پذیرش که بهخاطر تبلیغات نادرست، اطلاعات غلط و دانشهای کاذب بهوجود آمده باعث شده بیماران دیر به پزشک مراجعه کنند.»
یزدانی با توجه به تجربیات و دیدههایش در این 9 ماه همهگیری کرونا دلیل دیگر مراجعه نکردن بیماران به بیمارستان را نبود حمایتهای اجتماعی و اقتصادی میداند: «فردی بوده که با توجه به علائم دقیق بیماری فهمیده مبتلا شده است و باید قرنطینه شود اما بهعلت ترس ازدست دادن شغل، خودش را قرنطینه نکرده و سرکار حاضر شده است.» او تبدیل شدن بیماری به «انگ اجتماعی» و مخفی کاری را که از پس آن میآید هم یکی از دلایل افزایش مرگ و میر بیماران میداند: «یکی از دلایل این مخفی کاریها هم ترس از دست دادن شغل و در خطر افتادن وضعیت اقتصادی فرد است.» حالا فرض کنیم کسی با بضاعت مالی پایین درگیر بیماری شود. ترس از بیماری یک طرف و اضطراب نداشتن پول برای تست و درمان طرف دیگر. تستهایی که بیحساب و کتاب هر جا قیمتی دارند. سیتیاسکن و هزینههای دارو بهکنار، دیگر این بیماری آنطور که سابقاً گفته میشد برای قوی و ضعیف یکسانی ایجاد نمیکند: «این خرجها یکی از دلایلی است که برخی افراد با خود میگویند ان شاءالله که سرماخوردگی است.»
علی اصغر سعیدی جامعه شناس یکی از دلایل اصلی دیر رسیدن بیماران به بیمارستانها را ترس از کرونا عنوان میکند. البته او این را تنها دلیل مراجعت دیر هنگام نمیداند: «اولین چیز در بهداشت عموم جامعه بخصوص در زمان همهگیری، دسترسی عموم به درمان و مراقبتهای پزشکی است.» او معتقد است باید تست کرونا برای اقشار ضعیف جامعه بهصورت رایگان صورت بگیرد تا فردی بهخاطر هزینهها جانش در خطر نیفتد: «با رایگان شدن تستها جلوی نابرابری گرفته خواهد شد. در اقتصاد بهداشت میگویند شما کالای عمومی را که همان تست دادن است تبدیل به کالای خصوصی کردید. من معتقدم دولت باید در این زمینه هزینه بکند تا جلوی این نابرابری گرفته شود.» سعیدی که مدیر گروه برنامهریزی و رفاه اجتماعی دانشگاه تهران است یکی دیگر از دلایل مهم را هزینههای درمان میداند و میگوید: «درمان باید در دسترس همه باشد. کسی که وضع مالی خوبی دارد و میتواند از جیب خودش هزینه میکند به کنار اما نداشتن وسع مالی برای درمان نباید باعث بشود که فردی از داشتن درمان محروم بماند.» او معتقد است با تخصیص بهینه بودجه در مدیریت کلان بهداشت میتوان همه اقشار جامعه را تحت پوشش قرار داد.
هیچ چیز به اندازه کرونا به دیده شدن درمان غیرعلمی در سطح وسیع کمک نکرده است. لابد تا امروز از نسخههای گیاهی و واکسنهای من در آوردی و درمان صددرصدی کرونا زیاد شنیدهاید. خوردن گرمیجات، استفاده از داروهای گیاهی و از این دست کارهایی که بهصورت علمی تأیید نشده است و هادی یزدانی دلیل آن را بیاطلاعی و بیدانشی میداند: «با اینکه بارها گفته شده است که مردم از مجاری صحیح و علمی اطلاعات کسب کنند اما یکی از دلایل مراجعت دیرهنگام بیماران استفاده از نسخههای غیرعلمی است.»
در این سالها از اشتباهات پزشکی کم گفته نشده است. بخشی از این قشر این روزها در صف مقدم مقابله با بیماری هستند اما بخشی دیگر هنوز اطلاعات صحیحی از بیماری ندارند. یزدانی میگوید: «متأسفانه باید گفت برخی از پزشکان ما به روز نیستند و بدون طی کردن چارتها و دستورالعملها به بیمار میگویند که یک سرما خوردگی ساده است اما بیمار در هفته دوم با ریهای درگیر به بیمارستان میآید که در بعضی مواقع دیگر کاری از دست کسی برنمیآید.»
یکی از نکاتی که یزدانی بر اساس تجربیاتش در این سالها میگوید ترس بیماران از بیمارستانهایی است که در هر شهر معروف هستند. بیمارستانهایی که به علت سانتر بودن در درمان بیماران کووید19 طبعاً بیماران زیادی در آن فوت میکنند و این روی ذهنیت افراد آن شهر تأثیر بدی میگذارد: «این ترس باعث میشود گاهی بیمار کل درمان را کنسل کند و پیش خودش بگوید چون فلانی و فلانی در آن بیمارستان مردند پس اگر نروم بهتر است.»
دلایل برای دیر رسیدن بیماران به روند درمان مؤثر بسیار است از کمبود تستها، کمبود تخت، نبود وحدت رویه در درمان، کمبود آموزشهای حین خدمت برای پزشکان و در پایان آنطور که هادی یزدانی میگوید: «ردیابی فعال بیماران بعد از مراجعه به پزشک و تشخیص قطعی بیماری یکی از دلایل مهم افزایش مرگ و میر است.» ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت هم در این زمینه گفته است: «از مجموع 15 هزار تست مثبت مشخص شده که 20 درصد آنها در قرنطینه نمیمانند» در قرنطینه نمیمانند تنها یک جمله ساده نیست، یعنی هر روز در مترو و تاکسی کنار ما مینشینند، سرکار کنار ما هستند و در میهمانیها شرکت میکنند.
همه این اتفاقات دست به دست هم دادهاند که ایران یکی از بیشترین آمارهای مرگ و میر در دنیا را داشته باشد. وضعیتی که بسیاری از مسئولان آن را فاجعه بار میدانند و بارها در مورد خطرناکتر شدن این وضعیت تذکر دادهاند. حرفهایی که انگار نه بهگوش بقیه مدیران میرود تا سطح هشدار را بالاتر ببرند و قرنطینه کامل را اجرا کنند، نه به گوش مردمی که هنوز باور ندارند این بیماری بهسادگی میتواند باعث مرگ بشود.

کام تلخ شیرینیفروشیهای یزد
شیما جهانبخش
خبرنگار
بهمن ماه سال گذشته در حالی که مردم در تکاپوی آغاز خانه تکانی و مهیا شدن برای سال جدید بودند سر و کله کرونا در کشور پیدا شد و همه چیز و همه کس را تحتالشعاع خود قرار داد. درست زمانی که بسیاری از اصناف برای بازار شب عید آماده شده بودند این ویروس تمام برنامه هایشان را بر هم زد و بسیاری از کاسبها نه تنها سودی نصیبشان نشد بلکه ضرر زیادی کردند و زمینگیر شدند. قنادیها و شیرینیفروشیها یکی از اصنافی بودند که چندین ماه قبل از عید، مواد اولیه برای تولید شیرینی شب عید خود را تهیه کرده و بسیاری از آنها حتی شیرینیهای خود را از قبل تولید کرده بودند بههمین خاطر بیشترین ضرر را متحمل شدند و این روزها بازار کسب و کار آنها دیگر رونق گذشته را ندارد.
در این میان حتی بازار شیرینیهای معروف یزدی که شهرت قطاب و باقلوای آن تا آن سوی مرزها هم رفته تعریفی ندارد و آنطور که رئیس اتحادیه شیرینی فروشان این استان میگویند در شرایط فعلی رکود بر بازار شیرینی حاکم شده و اگر شرایط به این شکل ادامه داشته باشد 70 درصد شیرینی فروشیهای یزد تا پایان سال مجبور به تعطیلی هستند.
ضربه کرونا به شیرینی فروشها
«حاج محمد جواد شیرینی ساز» از صاحبان یکی از معروف ترین برندهای شیرینی یزدی در این باره به «ایران» میگوید: با شیوع بیماری کرونا شیرینیفروشیها و قنادیها از چند جهت ضربه دیدند. از یک سو این ویروس در زمانی وارد کشور شد که ما بازار شب عید را از دست دادیم. علاوه بر این از اسفند تا پایان فروردین با دستور ستاد مقابله با کرونا مغازهها بسته شدند و همین موضوع باعث شد شیرینیهای ما از بین برود. همه میدانیم شیرینی فاسد شدنی است و شاید در مقایسه با دیگر صنوف ما بیشترین آسیب را دیدیم. هر سال بهمن ماه حدود 40 درصد به نیروهای کارمان اضافه میکردیم اما امسال فقط توانستیم تعدیل نیرو نداشته باشیم و با همان 250 نیرو ادامه دهیم. او شرایط فعلی بازار را هم بسیار شکننده میداند و میافزاید: درست است در حال حاضر در مقایسه با روزهای اوج کرونا، اوضاع فروش شیرینی بهتر شده است، اما هنوز ما شرایط خوبی نداریم. هتلها، رستورانها، تالارهای عروسی و... بسته شدهاند و هیچ مراسمی برگزار نمیشود به همین خاطر فروش ما کم شده و در حال حاضر از جیب هزینه میکنیم. ما چون با سرمایه خودمان کار میکنیم شرایط بهتری داریم اما همکارانمان که وام گرفتهاند یا مستأجر هستند وضعیت خوبی ندارند. خیلیها مغازه هایشان را بستهاند.
کمبود مواد اولیه
شیرینی ساز یکی دیگر از مشکلات این صنف را کمبود و گرانی چندین برابری مواد اولیه اعلام میکند و ادامه میدهد: در کنار همه مشکلات باید درگیر تهیه مواد اولیه هم باشیم. چند هفته است روغن در بازار نیست. شیر 40 درصد و مغز پسته 30 درصد گران شده است. سال گذشته هل را کیلویی 700 هزار تومان و زعفران را کیلویی 8 میلیون تومان خریدیم اما امسال باید هل را کیلویی یک میلیون و 200 و زعفران را 12 میلیون تومان بخریم. با این شرایط مجبور هستیم قیمتها را افزایش بدهیم و چون بسیاری از مردم قدرت خرید ندارند فروشمان هر روز کمتر میشود.ازطرفی چون پروازها کنسل شدهاند و امکان صادرات نداریم ضرر زیادی متحمل شدهایم اما چون چندین خانواده از این کار نان میخورند باز هم ادامه میدهیم. این شیرینی فروش باسابقه در مورد حساسیت مردم نسبت به مسائل بهداشتی، اظهار میکند: شیرینیها در دمای بالا پخته میشوند و برای بستهبندی هم تمام موارد بهداشتی رعایت میشود. بازرسان اداره بهداشت و بازرسان اتحادیه به طور مرتب بر روند کار ما نظارت دارند و مردم نباید دراین زمینه نگران باشند. شرایط در حال حاضر به نحوی است که همه باید به هم کمک کنیم.
گرانی هم به کرونا اضافه شد
«سید علیرضا آسایش»، رئیس اتحادیه شیرینی پزان استان یزد هم در گفتوگو با «ایران» میگوید: در شرایط فعلی یزد جزو استانهای قرمز است و تعداد مبتلایان به کرونا در این استان زیاد است. یک هفته است که تمام شیرینی فروشیها دوباره تعطیل بودهاند. در حال حاضر هم ساعتهای کاری آنها محدود شده و عملاً با تعطیلی هیچ تفاوتی ندارد اما اگر بخواهیم از ابتدای آغاز بیماری را در نظر بگیریم باید بگوییم این صنف یکی از شغلهایی بوده که بیشترین آسیب را دیده است.
وی ادامه میدهد: اسفند ماه که بهترین زمان برای فروش است اتحادیه شیرینی پزان استان به طور کلی تعطیل بود. درست از ۱۱ اسفند ماه تا اواخر فروردین که اوج فروش شیرینی است هیچ مغازهای باز نبود و همین موضوع باعث شد تمام قنادان ضرر سنگینی را متحمل شوند. در واقع ما اوج فروش را از دست دادیم و بعد از آن هم مردم تمایل کمی به خرید شیرینی داشتند. در واقع شرایط حاکم به صورتی بود که مردم جرأت خرید شیرینی را نداشتند.
آسایش با تأکید بر اینکه در حال حاضر شیرینی فروشها درگیر دو معضل کرونا و بالا رفتن صددرصدی قیمت مواد اولیه هستند، میافزاید: گرانی و کمیابی مواد اولیه در ماههای اخیر شیرینی فروشیها را به تعطیلی کشانده و اگر روند به این شکل ادامه داشته باشد تا پایان سال بیش از ۷۰ درصد از شیرینی فروشیهای استان یزد تعطیل میشود. از یک سو ما نمیتوانیم شیرینیها را گران کنیم چون مردم توان خرید را ندارند و از سوی دیگر نمیتوانیم از کیفیت کار کم کنیم پس چارهای جز تعطیلی نداریم.
فروش تقریباً صفر است
رئیس اتحادیه شیرینی پزان استان یزد با اشاره به اینکه در شهرستان یزد ۴۰۰ تا ۴۵۰ واحد شیرینی فروشی فعال است، میگوید: در حال حاضر اغلب این واحدها نیروهای خود را تعدیل کردهاند و با یک سوم نیرو کار میکنند. بازرسان اتاق اصناف و بازرسان اداره بهداشت هم بر روند کار قنادیها نظارت دارند و تمام پروتکلهای بهداشتی رعایت میشود اما فروش تقریباً صفر است. بستههای حمایتی دولت هم کمک زیادی به صاحبان مشاغل نکرده است چون این کمکها به واحدهایی تعلق گرفت که نیروهای خود را تعدیل نکرده بودند اما متأسفانه بهدلیل شرایط کرونا، اغلب واحدهای شیرینی فروشی استان نیروهای خود را تعدیل کردند و مشمول دریافت این کمکها نشدند.
وی یکی دیگر از مشکلات شیرینی فروشیها را کمبود مواد اولیه بخصوص روغن میداند و میگوید: در حال حاضر یک قوطی روغن 17 کیلویی که در ماه های گذشته ۱۷۰ هزار تومان بود به نزدیک ۵۰۰ هزار تومان رسیده و با همین قیمت هم پیدا نمیشود، کسی حاضر به فروش نیست. قیمت آردهم کیسهای ۱۲۰ هزار تومان بوده که الان آرد آزاد به حدود ۲۲۰ هزار تومان و آرد سامانهای به ۱۷۰ هزار تومان رسیده است. در واقع حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد آرد دولتی مخصوص قنادیها گران شده اما درآمد آنها کمتر هم شده است.
نیم نگاه
رئیس اتحادیه شیرینی پزان استان یزد : در شهرستان یزد ۴۰۰ تا ۴۵۰ واحد شیرینی فروشی فعال است، در حال حاضر اغلب این واحدها نیروهای خود را تعدیل کرده اند و با یک سوم نیرو کار می کنند. فروش تقریباً صفر است. بسته های حمایتی دولت هم کمک زیادی به صاحبان مشاغل نکرده است چون این کمک ها به واحدهایی تعلق گرفت که نیروهای خود را تعدیل نکرده بودند اما به دلیل شرایط کرونا اغلب واحدهای شیرینی فروشی استان نیروهای خود را تعدیل کردند

مغناطیس کلمات
پروندهای درباره رابطه ما با کتابها در عصر جدید و فراز و فرودهای فرهنگ «کتابخوانی» در ایران در آستانه هفته کتاب

در حلقه یاران
همراه با گفتارهایی از حسن ناهید، پشنگ کامکار ، بیژن کامکار، نجمه تجدد ، حمید متبسم، علیرضا فریدونپور، حسین بهروزی نیا و مازیار شاهی
ندا سیجانی
خبرنگار
مروری برآثارموسیقی ایران چه درسه – چهاردهه گذشته وحتی قبل تراز آن بیانگر تولیدات هدفمندی است که برخی از آنها با همبستگی یک تیم یا گروه ساخته شده است. این گروهها آرمانهای مشترکی داشتند و براساس همان اهداف توانستند در حوزه موسیقی تأثیر بگذارند. درواقع این آرمانها برخاسته از انسجام و همبستگی اعضای هر یک از گروهها بوده است. اما متأسفانه در این یکی- دو دهه اخیر توجه به تشکیل یک گروه موسیقی سنتی پایدار و از همه مهمتر حفظ این گروهها کمتر شده است. شاید این امر دلایل مختلفی داشته باشد اما بیتردید همدلی، احترام، رقابت سالم، عشق و علاقه و... که رمز ماندگاری یک گروه هنری بوده و هست متأسفانه در نسلهای امروز کمتر دیده میشود. در گفتوگو با برخی از اهالی هنرکه هر یک در گروههای موفق و پایدار موسیقی همکاری داشتهاند این موضوع را به اشتراک گذاشتهایم که درادامه میخوانید.
نظم و انضباط
حسن ناهید استاد پیشکسوت ساز نی است و حدوداً سال 43 فعالیت خود را با گروه موسیقی پایور آغاز کرد و تا آخرین روزهایی که این گروه برپا و استاد فرامرز پایور سرپرست گروه در قید حیات بود، از آن دوستان هنرمند جدا نشد. به گفته این نوازنده پیشکسوت:«اعضای گروه پایور از ابتدای تشکیل آن تا پایان فعالیتش ثابت بودند و هیچ گاه تغییرنکردند، دوستان هنرمندی همچون آقایان رحمتالله بدیعی، حسن منوچهری، حسین فرهادپور، حسین تهرانی، هوشنگ ظریف و همسرشان خانم پروین صالح.»
حسن ناهید رمزماندگاری و پایداری این گروه را خود استاد پایورعنوان میکند و دراین باره افزود: «به اعتقاد من آن زمان تنها دو موزیسین بودند که دیسیپلینی خاص درفعالیتهای خود داشتند، استادان حسین دهلوی و فرامرز پایور که برای آنها زمان ، نظم و انضباط اهمیت بسیاری داشت. من به شخصه طی بیش از 30سال همکاری و حضور در گروه پایور یاد ندارم خودم و دیگر اعضای آن 20دقیقه تأخیر در آن سالها داشته باشیم. البته اعضای گروه هم با اخلاق استاد پایورآشنا بودند. هرگاه بر سرتمرین حاضر میشدیم دقت بسیاری داشت. یک مداد و پاککن مقابل نتهای ما میگذاشت و قسمتهای مهمی که نیازبه توجه بیشتر نوازنده بود تأکید میکرد تصویر عینک را به دور آن بکشیم و همین حساسیت وعشق وعلاقه موجب شده بود اعضای آن هیچ گاه تغییرنکنند و بازهم تأکید میکنم هیچ کس نظیرپایور و دهلوی نخواهد بود.»
به گفته این هنرمند شناخته شده: جوانهای امروز حال و هوای دیگری دارند و کارهایشان چندان مورد پسند من نیست مگر تعدادی انگشتشمار که محضر استادان قدیم را درک کردهاند البته با وجود تغییر زمانه خیلی ناامید نیستم انشاءالله شاهد اتفاقهای خوبی درعرصه موسیقی ایران باشیم.» ناهید دریک برهه زمانی درگروه عارف با پرویز مشکاتیان همکاری داشت و آخرین کنسرتش با زنده یاد مشکاتیان در سالن وزارت کشور بود. او دراین باره گفت: «اعضای این گروه تقریباً ثابت نبود و بعد فوت آقای مشکاتیان این گروه از هم پاشیده شد. به عقیده من، یک گروه موسیقی خوب ابتدا نیاز به یک سرپرست خوب دارد تا بدرستی مدیریت شود مانند آقایان لطفی، مشکاتیان و پایور که هرگز مانندی ندارند.»
حسادت و رقابت ناسالم
پشنگ کامکار نوازنده برجسته سازسنتور و از اعضای گروه موسیقی کامکارها است. این هنرمند یکی از بنیانگذاران گروه شیدا است و اولین تکنوازی خود را با این گروه بههمراه محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی با نام «به یاد عارف» ارائه کرد و بعد از تعطیلی این گروه سرپرستی گروه را بهعهده گرفت و ۲ آلبوم با خوانندگی صدیق تعریف به اسم فراق و گلگشت روانه بازار کرد. این هنرمند مدتی هم با گروه دستان همکاری داشت تا اینکه گروه کامکارها بهطور رسمی شکل گرفت. پشنگ کامکار انسجام یک گروه را رقابت سالم به دور از حسادت عنوان میکند. او دراین باره گفت: هر کدام از اعضای خانواده کامکارها به یکدیگر عشق میورزند و نگاه حسادت و رقابت ناسالم وجود ندارد بلکه از هنرتکنوازی یکدیگر لذت میبریم اما در برخی از گروههای موسیقی اعضای گروه یکدیگر را قبول ندارند و حسادت و مشکلات مادی موجب نابودی این گروهها خواهد بود.
رفاقت، اقتدار و حقانیت
بیژن کامکار خواننده و نوازنده نام آشنای موسیقی ایران سالها در گروههای موسیقی چون عارف، شیدا و تنبور شمس و البته گروه خانوادگی خود «کامکارها» فعالیت داشته ؛او پایداری گروههای موسیقی قدر و قدیمی ایران را در رفاقت وارتباط صمیمانه عنوان کرد و درادامه افزود:«عزیزانی که درگروههای عارف و شیدا فعالیت داشتند با هم رفیق بودند وحتی ارتباط خانوادگی وجود داشت ودر سفرها کنارهم بودیم ویک همدلی وهمرازی عمیقی دربین ما بود.درواقع ابتدا این رفاقتها بهوجودآمد وبعد آن، این دورهمیها وگروههای مختلف شکل گرفت. به تعبیراستاد شجریان ابتدا ساز دلمان را کوک کردیم و بعد ساز دستمان کوک شد. البته هر کدام از اعضای گروه قطعاً دلایل متفاوتی درایجاد این همدلی واتحاد دارند.»
اودرادامه با بیان خاطراتی ازهمکاری اعضای گروه درتولید یک اثرموسیقایی گفت: «اوایل انقلاب بود وآرشیو رادیو خالی ازموسیقی، چرا که تولیدات 60 سال موسیقی ایران به جرم موسیقیهای دوران پهلوی همگی مهروموم شده بودند و رادیو اثری برای پخش وانتشارنداشت و درآن مقطع زمانی با همراهی گروههایی چون عارف و شیدا و همچنین دوستانی که درمرکزحفظ و اشاعه موسیقی بودند تصمیم گرفتیم موسیقی تولید کنیم و میدانستیم اگراین کارها را انجام ندهیم خودمان از بین میرویم. درواقع هدف ما ابتدا نجات موسیقی بود و ارائه موسیقی قابل قبول با معیارهای جمهوری اسلامی ایران؛ این مهم چیزی نبود جز موسیقی اصیل ایران و شروع به کار کردیم. نکته دیگراینکه هرگروه برای نشان دادن اقتدارخود و بهتر اداره شدن، نیاز به یک سرپرست و مدیر داشت تا خوراک موسیقایی گروه را تأمین کند و علاوه برآن مشکلات و اختلافات را سروسامان بدهد و این نگاه مدیریتی و متعهد بودن تا زمانی که گروههای عارف و شیدا برپا بود وجود داشت. البته ابتدا لازم بود حقانیت این گروهها به مردم اثبات شود تا درمقابل، مردم حمایتهای خود را داشته باشند و قطعاً اگراین حمایتها نبود این گروهها هم از بین میرفتند. اما از دیگرعوامل ماندگاری گروههای هنری و بویژه موسیقی پشتوانه مالی است چرا که اکثریت هنرمندان، حرفهای به غیر از موسیقی نداشتند. البته در سه - چهار دهه قبل استاد همایون خرم عزیز علاوه بر ارائه کارهای موسیقی فاخر و ارزشمند، در زمینه رشته تحصیلی خود مهندسی برق فعالیت میکرد یا استاد نورعلی خان برومند در کنار حرفه موسیقی، جواهرسازی میکرد اما ما موسیقی را شغل و منبع درآمد خود قرار دادیم در نتیجه باید این حق و حقوق به ما میرسید اما متأسفانه با عدم حمایت و بیتوجهی مسئولان روبهرو شدیم و بیشک یکی از دلایلی که گروههای مهم موسیقی ازهم پاشیده شد بخشی ازآن مسائل مالی بود. سؤال این است چرا باید شرایط بهگونهای باشد که من از پرویز مشکاتیان یا از برادر بزرگم هوشنگ یا از استاد شجریان حقوق بگیرم! چرا نباید ارگانهای دولتی نسبت به تأمین معاش هنرمندان تدبیر و برنامهریزی داشته باشند! دردنیای سرمایهداری برای هر چیزی سرمایهگذاری میشود اما برای هنر و بویژه موسیقی سرمایهگذاری صورت نمیگیرد. به گفته این نوازنده برجسته موسیقی؛ «یکی ازدلایل جاودانگی گروههای موسیقی همچون عارف و شیدا این بود که هیچ گاه نگاه مادی وجود نداشت و تنها فکرمان این بود که موسیقی درحال نابودی است و باید به تولید موسیقی بپردازیم تا آنجا که با همراهی اعضای گروه نوارکاست هایمان را برسرچهارراهها یا در خیابانهای شهر میفروختیم. اما در دورههای بعد شرایط به گونهای دیگر تغییر کرد و سازمانهایی چون رادیو، تلویزیون و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
برسر کار آمدند و شرایط مالی کمی بهتر شد.» بیژن کامکار براین نظر است: «اگر گروه موسیقی کنار گذاشته شد لزوماً بهدلایلی که اشاره شد نخواهد بود چرا که برخی گروهها تنها برای یک اجرا دورهم جمع میشوند و خواننده یا آهنگساز سرمایهگذار این گروهها هستند. بهطورمثال با گروهی که آقای جلال ذوالفنون تشکیل داد تنها دو کار اجرا شد «اندک اندک جمع مستان میرسند» و «آتشی در نیستان» با صدای شهرام ناظری. او درباره منسجم نبودن گروههای موسیقی دریکی- دو دهه اخیر گفت: «دراین سالها گروههای موسیقی بسیاری شکل گرفت حتی خود من دراین 4-3 سال اخیر با گروههای مختلفی همکاری داشتم اما پایدار و محکم بودن این گروه نیازمند پشتوانه مالی است. اما واقعیت این است که عدم حمایت و تکنولوژی هیچ گاه نتوانست پشت ما را بر زمین بزند و مانع کارما نشد. البته شرایط اقتصادی امروز بهگونهای شده است که نمیتوان به تولیدات موسیقی چندان امیدوار بود اولاً که خود من اگربخواهم مجانی برای مردم آلبوم تولید کنم دستکم باید 60- 50 میلیون تومان هزینه کنم تا این قطعات به سیدی تبدیل شود و به دست مردم برسد و متأسفانه بهخاطر عدم قانون کپی رایت کسی جرأت تولید آلبوم ندارد و موسیقی در حال انقراض است و تنها باید به کنسرتهای موسیقی دلخوش کرد که آن هم مشکلات خود را دارد. امروزه موسیقیهای مصرفی چنان حمایت میشوند و قدرت گرفتهاند که موسیقیهایی همچون مقامی، سنتی، فولکلور راخفه کرده است درصورتی که ای کاش میدانستیم همه نوع موسیقی را باید گوش کرد و همانقدر که جوانها از پاپ حمایت میکنند و همیشه سالنهایشان پر است، مخاطبان موسیقی سنتی هم این حمایتها را از ما داشته باشند.»
همدلی و همبستگی
نجمه تجدد از خوانندگان موسیقی ایرانی یکی ازدلایل مهم منسجم و پایداربودن گروههای موسیقی را همدلی عنوان کرد. خانم تجدد سالها تجربه همکاری موفق با گروههای موسیقی چون کامکارها و گروه تنبور شمس را داشته و در کنار انتشار آلبومهای موسیقی، کنسرتهای بسیاری را در داخل و یا خارج از ایران با این گروهها همراهی کرده است. او دراین باره بیان کرد: «حضورم در چاووش به روزهای پایانی این گروه برمی گردد، شاید 20 روز از رفتنم به این گروه نگذشته بود که تعطیل شد. به یاد دارم زمانی که با بیژن کامکار آشنا شدم و این آشنایی به ازدواج انجامید در رابطه با گروههایی چون عارف و شیدا صحبتهای بسیاری داشتیم، گروههایی که مانند یک خانواده درکنار هم پا گرفتند و حاصل آن آثار درخشانی بود که همچنان در تاریخ موسیقی ایران به یادگارثبت شده است. تمامی آثاری که دراین گروهها ساخته شده برخاسته از حس و عشقی بود که به موسیقی داشتند و این احساس همان وجه اشتراکی بود که در کار آهنگسازانی چون محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان یا پشنگ کامکار محسوس بود و همبستگی رمز همدل بودن آنها شده بود و این مسأله بسیار مهمی است چراکه کم توجهی به این موضوع موجب ازبین رفتن گروهها خواهد شد.» به گفته این خواننده: «متأسفانه پیش از انقلاب تولیدات موسیقایی رادیو چندان با محتوا نبود و به جز برنامه گلها کمتر موسیقی خوب شنیده میشد تا آنکه ژانر موسیقی رادیو و نوار کاستها تغییر کرد. بهعنوان مثال در همان دوران وقتی برای اولین بار صدای خانم پریسا را شنیدم برایم بسیار لذتبخش بود یا صدای بینظیر استاد محمدرضا شجریان. در واقع ارائه این نوع کارها برای ما که جوانتر بودیم اتفاقی تازه و شوق انگیز بود و با موسیقی اصیل و فاخر ایرانی بیشتر آشنا شدیم تا آنکه بعد از انقلاب مدتی تولیدات موسیقی محدود یا متوقف شد.»
نجمه تجدد سال 1375 به دعوت کیخسرو پورناظری به گروه تنبور شمس میپیوندد، البته پیش از آن نزدیک به 6 سال با گروه خانوادگی خود «کامکارها» همکاری داشت اما سفرهای متعدد با گروه شمس موجب شد این ارتباط آرام آرام قطع شود. او در این باره بیان کرد: «در گروه شمس مانند دیگر گروههای موسیقی که میشناختم همبستگی و همدلی بسیاری وجود داشت و کیخسرو پورناظری برای اجرای یک کنسرت یا تولید یک کار خوب ساعتها با اعضای گروه به گفتوگو می نشست و درواقع روزها و ساعتها درکنارهم زندگی میکردیم و این رفاقتهای سالم و صمیمی منجر به پایداری گروههای موسیقی شد. اولین اجرایم با گروه شمس قطعه «مستان سلامت میکنند» بود که به یاد دارم با وجود شرایط سخت موسیقی بعد از انقلاب با نگرانی بسیاری این کار را اجرا کردم و خوشبختانه خیلی خوب برگزار شد و آخرین همکاریم سال2009 در امریکا بود که در همان کنسرت بهدلیل بیماری آقای کامکاربه ایران برگشتم.» او درباره پایدار نبودن گروههای موسیقی که در این یکی، دو دهه اخیرشکل گرفته است ،گفت: «حدود 99 در صد گروههایی که تشکیل میشوند از افراد تحصیلکرده در حوزه موسیقی هستند و از کودکی روی ساز و موسیقی خود کار کردهاند اما شرایط امروز، کار را کمی سختتر کرده و بودن یا نبودن موسیقی همچنان سؤال است. من دلم میسوزد برای جوانانی که با زحمت کار میکنند اما هیچ حمایتی نمیشوند. نکته دیگر اینکه نگاه مادی درهنر بویژه موسیقی رخنه کرده است.امروزه اگر خوانندهای بخواهد اثری بخواند کمتر پیش میآید از سوی آهنگساز پیشنهاد شود بلکه یا باید اسپانسر داشته باشد یا در یک استودیو به هزینه خود ضبط کند.»
عشق و علاقه
حمید متبسم درگروههای موسیقی چون چاووش، عارف و دستان همکاری داشته و گروه مضراب (از هنرجویان) و پردیس (ارکستر بینالملل) را هم تأسیس کرده است. این نوازنده تار و سه تار سال 1360 به گروه چاووش میرود و همزمان درگروه عارف و مجموعه کانون چاووش فعالیت داشت. او در این باره گفت: «چاووش را نمیتوان یک گروه موسیقی نامید بلکه یک کانون موسیقی متشکل از دو گروه اصلی عارف و شیدا است.» متبسم از بنیانگذاران گروه موسیقی دستان است و سالها بعد که فعالیت گروه عارف کمتر شد و همچنین برای پیشبرد ایدههای خود به این گروه پیوست و این گروه 27 سال فعال بود و کنسرتها و برنامههای بسیاری روی صحنه برد و حدوداً دو سالی است که فعالیتهای آن متوقف شده است. متبسم در ادامه افزود: «به اعتقاد من علت پایدار بودن گروههای موسیقی سنتی همچون عارف، شیدا و... ابتدا عشق و علاقه اعضای آن به موسیقی بود که همچون ریسمانی محکم این موسیقی را حفظ کرده بودند و دیگر هدفمند بودن این گروهها است. در واقع شور و عشق به موسیقی ایرانی موجب شده بود مادیات و جنبههای اقتصادی در ابتدای کار چندان مورد توجه قرار نگیرد و در اولویتهای بعدی قرار داشت اما غالباً اگر کارهای آن به شکست منجر میشد جنبههای هنری آن کمتر مورد توجه بود و جنبههای اقتصادی آن بیشتر مطرح بود.»
حمایت مالی و دولتی
حسین بهروزی نیا از آهنگسازان موسیقی ایران نوازندگان ساز بربط است او از 17سالگی فعالیت موسیقایی خود را بهصورت حرفهای آغاز کرد و تا به امروز با همراهی گروههای مختلف موسیقی ایران، نزدیک به 2000 اجرا داشته است. این آهنگساز دراین باره بیان کرد: سال 58 اولین گروه موسیقیام را تأسیس کردم، گروهی بهنام «خالقی» و این انتخاب برخاسته از نام روحالله خالقی موسیقیدان وآهنگساز بنام و بزرگ ایران و مؤسس هنرستان موسیقی ملی ایران است. اعضای این گروه از دوستانی بودند که زمانی در هنرستان موسیقی در کنار هم تحصیل میکردیم، بنابراین وقتی به مرکزحفظ و اشاعه موسیقی ایران آمدم، این دوستان را به گروه دعوت کردم و به مدت 4 سال آثاربسیاری را ضبط و اجراکردیم. دردیگر گروههای موسیقی چون فارابی، درویش و مولانا نیز بهعنوان نوازنده حضور داشتم و این گروه ها هم در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران فعالیت داشتند. سرپرستی گروه فارابی برعهده آقای محمد علی کیانینژاد بود.علاوه برآن با گروههایی همچون «آوا» و «عارف» هم همکاری داشتم. گروه دیگری که فعالیت میکردم «دستان» نام داشت. اعضای این گروه که همه ازهنرمندان شناخته شده و متعهد به موسیقی هستند تأکید داشتند باید روی پای خود بایستند و کار کنند و بدون حمایتهای دولتی و با هزینه خود این اعضا، کنسرتهای بسیاری در شهرها و کشورهای مختلف دنیا برگزار شد. البته که حمایتهای دولتی و اسپانسر ضرورت هر هنرمند و دلگرمی آنها است اما متأسفانه به این موضوع کمتر توجه میشود. آخرین گروهی که راهاندازی کردم «بربطیان» نام داشت که فعالیت آن سال 97 و زمانی که به ایران بازگشتم آغاز شد.
دانش، آگاهی و تجربه
علیرضا فریدونپور از خوانندگان موسیقی سنتی ایرانی است که از سال ۱۳۷۰ با همکاری گروههای مختلف آلبومها و کنسرتهای فراوانی را اجرا کرده است. او سال 77 توسط یکی از دوستانش به استاد لطفی معرفی شد. فریدونپور میگوید: «درآن روز آشنایی قطعاتی برای استاد خواندم و محمدرضا لطفی با سه تارنوازی خود، من را همراهی کردند و بعد از آن از من خواست بر سر تمرینهای گروه همنوازان شیدا حاضر شوم و درواقع اولین تمرینها همان سال شروع شد.» فریدون پورعلت منسجم بودن گروه موسیقی چون «شیدا» را نظم و انضباط آن عنوان کرد و گفت: «استاد لطفی شخصیت کاریزماتیک داشت و وظایف تک تک افراد گروه را مشخص میکرد و برنامههای مدونی داشت .در واقع اعتقاد استاد این بود که همه ما در مقابل هنر مسئولیت و وظیفه داریم.البته این نظم و همبستگی در برهههای مختلف تاریخ موسیقی ما وجود داشت. مانند دورهمی استادان بزرگی همچون مرتضی خان محجوبی، رهی معیری و بنان یا ادیب خوانساری یا جلیل شهناز، حسن کسایی و تاج اصفهانی و همچنین بیژن ترقی و پرویز یاحقی که موجب خلق آثاربسیار ارزنده و ماندگار در موسیقی شد. من بر این نظرم حضور افراد تحصیلکرده و آگاه و همچنین مدیر و با تجربه و از همه مهم تر همدل بودن از ویژگیهای مهم حفظ و تشکیل یک گروه موسیقی است. اما امروزه شرایط کمی سختتر شده و سرگرمیهای امروزی موسیقی را تحت الشعاع قرار داده است و علاوه برآن حمایت مالی صورت نمیگیرد.»
احترام و انضباط
مازیار شاهی نوازنده تار و از آهنگسازان جوان موسیقی ایران است. این هنرمند، جوانترین نوازنده دوگروه عارف و شیدا بود و ازسال ۸۵ تا ۹۰ هم درگروه همنوازان شیدا به سرپرستی محمد رضا لطفی همکاری داشت و براین نظر است نام و فعالیت گروههای عارف و شیدا سالیان سال ماندگار و فراموش نشدنی است. شاهی درباره دلیل انسجام گروههای موفق موسیقی گفت: به عقیده من مهمترین دلیل انسجام یک گروه، اعضا و سرپرست آن است مانند گروه موسیقی پایور که اعضای آن هیچ گاه تغییر نکردند و از قبل از انقلاب تا آخرین روز فعالیت این گروه ثابت بودند اما اعضای گروههایی همچون عارف و شیدا همیشه در حال تغییر و حضور یک نوازنده جدید بود حتی در گروه همنوازان شیدا هم این تغییرات دیده میشد اما خود گروه متعهد و منسجم بود چون استاد محمد رضا لطفی هنرمندی با ثبات بود. به یاد دارم یک بار استاد هوشنگ ابتهاج بر سر تمرین گروه شیدا آمده بود و از خاطرات گروه پایور تعریف میکرد. هوشنگ ابتهاج میگفت: «یک روز برسر تمرین گروه پایور رفته بودم و اعضای گروه در حال اجرای قطعهای بودند ناگهان فرامرز پایور رو به من گفت هوشنگ ابتهاج میتونم خواهش کنم چند لحظهای بیرون تشریف داشته باشید! من با تعجب از محل تمرین خارج شدم اما بهخاطر کنجکاویام خیلی دور نشدم و شنیدم فرامرز پایور به اعضای گروه میگفت آقای شهناز باید این فراز را این گونه مینواختید و آقای بهاری شما این نت را فراموش کردهاید و چند نکته دیگر. بعد ازچند دقیقه کوتاه آقای پایور بهدنبال من آمد و به محل تمرین رفتم و آن زمان بود که متوجه شدم رازماندگاری این گروه چیست! این تعداد هنرمندان تراز اول و برجسته موسیقی کشور با نهایت احترام با یکدیگر صحبت میکردند وآقای پایور در حضور دیگران کوچکترین نکات و نقطه ضعفی را بیان نمیکرد تا مگر خدایی نکرده دل نوازندهای بشکند»، مازیار شاهی زمانی که به گروه عارف پیوست این گروه بعد از 13 سال با همان ترکیب اولیه و ثابت خود در کنسرتی بهنام «لحظه دیدار» به خوانندگی شهرام ناظری روی صحنه رفت؛ البته به غیر از نوازندگانی همچون بیژن، اردشیرو ارژنگ کامکار، جمشید عندلیبی و... و یک تعداد نوازنده جوان تر همچون این هنرمند همکاری داشتند اما این کنسرت هیچ گاه به اجرای دوم نرسید و ازهم پاشیده شد. او در ادامه افزود: «سال 85 به دعوت آقای لطفی به گروه همنوازان شیدا پیوستم. تمامی اعضای این گروه از شاگردان آقای لطفی بودند مانند گروه قدیمی اش که با شاگردان خود فعالیت داشت. در واقع تفاوت گروه عارف و شیدا درهمین است. در گروه عارف که پرویز مشکاتیان سرپرست آن بودند بیشتر همدوره ایها و همکارانشان حضور داشتند.» او در ادامه گفت: «محمدرضا لطفی انگیزه بسیار عجیبی داشت و همیشه میگفت اگر بارها و بارها اعضای گروه بروند و تغییر کنند بازهم گروه را میسازم و تا آخرین لحظات عمرگرانمایه خود فعالیتهای گروهی را هیچ گاه کنار نگذاشت و هدف خود را فراموش نکرد.»
خبرنگار
مروری برآثارموسیقی ایران چه درسه – چهاردهه گذشته وحتی قبل تراز آن بیانگر تولیدات هدفمندی است که برخی از آنها با همبستگی یک تیم یا گروه ساخته شده است. این گروهها آرمانهای مشترکی داشتند و براساس همان اهداف توانستند در حوزه موسیقی تأثیر بگذارند. درواقع این آرمانها برخاسته از انسجام و همبستگی اعضای هر یک از گروهها بوده است. اما متأسفانه در این یکی- دو دهه اخیر توجه به تشکیل یک گروه موسیقی سنتی پایدار و از همه مهمتر حفظ این گروهها کمتر شده است. شاید این امر دلایل مختلفی داشته باشد اما بیتردید همدلی، احترام، رقابت سالم، عشق و علاقه و... که رمز ماندگاری یک گروه هنری بوده و هست متأسفانه در نسلهای امروز کمتر دیده میشود. در گفتوگو با برخی از اهالی هنرکه هر یک در گروههای موفق و پایدار موسیقی همکاری داشتهاند این موضوع را به اشتراک گذاشتهایم که درادامه میخوانید.
نظم و انضباط
حسن ناهید استاد پیشکسوت ساز نی است و حدوداً سال 43 فعالیت خود را با گروه موسیقی پایور آغاز کرد و تا آخرین روزهایی که این گروه برپا و استاد فرامرز پایور سرپرست گروه در قید حیات بود، از آن دوستان هنرمند جدا نشد. به گفته این نوازنده پیشکسوت:«اعضای گروه پایور از ابتدای تشکیل آن تا پایان فعالیتش ثابت بودند و هیچ گاه تغییرنکردند، دوستان هنرمندی همچون آقایان رحمتالله بدیعی، حسن منوچهری، حسین فرهادپور، حسین تهرانی، هوشنگ ظریف و همسرشان خانم پروین صالح.»
حسن ناهید رمزماندگاری و پایداری این گروه را خود استاد پایورعنوان میکند و دراین باره افزود: «به اعتقاد من آن زمان تنها دو موزیسین بودند که دیسیپلینی خاص درفعالیتهای خود داشتند، استادان حسین دهلوی و فرامرز پایور که برای آنها زمان ، نظم و انضباط اهمیت بسیاری داشت. من به شخصه طی بیش از 30سال همکاری و حضور در گروه پایور یاد ندارم خودم و دیگر اعضای آن 20دقیقه تأخیر در آن سالها داشته باشیم. البته اعضای گروه هم با اخلاق استاد پایورآشنا بودند. هرگاه بر سرتمرین حاضر میشدیم دقت بسیاری داشت. یک مداد و پاککن مقابل نتهای ما میگذاشت و قسمتهای مهمی که نیازبه توجه بیشتر نوازنده بود تأکید میکرد تصویر عینک را به دور آن بکشیم و همین حساسیت وعشق وعلاقه موجب شده بود اعضای آن هیچ گاه تغییرنکنند و بازهم تأکید میکنم هیچ کس نظیرپایور و دهلوی نخواهد بود.»
به گفته این هنرمند شناخته شده: جوانهای امروز حال و هوای دیگری دارند و کارهایشان چندان مورد پسند من نیست مگر تعدادی انگشتشمار که محضر استادان قدیم را درک کردهاند البته با وجود تغییر زمانه خیلی ناامید نیستم انشاءالله شاهد اتفاقهای خوبی درعرصه موسیقی ایران باشیم.» ناهید دریک برهه زمانی درگروه عارف با پرویز مشکاتیان همکاری داشت و آخرین کنسرتش با زنده یاد مشکاتیان در سالن وزارت کشور بود. او دراین باره گفت: «اعضای این گروه تقریباً ثابت نبود و بعد فوت آقای مشکاتیان این گروه از هم پاشیده شد. به عقیده من، یک گروه موسیقی خوب ابتدا نیاز به یک سرپرست خوب دارد تا بدرستی مدیریت شود مانند آقایان لطفی، مشکاتیان و پایور که هرگز مانندی ندارند.»
حسادت و رقابت ناسالم
پشنگ کامکار نوازنده برجسته سازسنتور و از اعضای گروه موسیقی کامکارها است. این هنرمند یکی از بنیانگذاران گروه شیدا است و اولین تکنوازی خود را با این گروه بههمراه محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی با نام «به یاد عارف» ارائه کرد و بعد از تعطیلی این گروه سرپرستی گروه را بهعهده گرفت و ۲ آلبوم با خوانندگی صدیق تعریف به اسم فراق و گلگشت روانه بازار کرد. این هنرمند مدتی هم با گروه دستان همکاری داشت تا اینکه گروه کامکارها بهطور رسمی شکل گرفت. پشنگ کامکار انسجام یک گروه را رقابت سالم به دور از حسادت عنوان میکند. او دراین باره گفت: هر کدام از اعضای خانواده کامکارها به یکدیگر عشق میورزند و نگاه حسادت و رقابت ناسالم وجود ندارد بلکه از هنرتکنوازی یکدیگر لذت میبریم اما در برخی از گروههای موسیقی اعضای گروه یکدیگر را قبول ندارند و حسادت و مشکلات مادی موجب نابودی این گروهها خواهد بود.
رفاقت، اقتدار و حقانیت
بیژن کامکار خواننده و نوازنده نام آشنای موسیقی ایران سالها در گروههای موسیقی چون عارف، شیدا و تنبور شمس و البته گروه خانوادگی خود «کامکارها» فعالیت داشته ؛او پایداری گروههای موسیقی قدر و قدیمی ایران را در رفاقت وارتباط صمیمانه عنوان کرد و درادامه افزود:«عزیزانی که درگروههای عارف و شیدا فعالیت داشتند با هم رفیق بودند وحتی ارتباط خانوادگی وجود داشت ودر سفرها کنارهم بودیم ویک همدلی وهمرازی عمیقی دربین ما بود.درواقع ابتدا این رفاقتها بهوجودآمد وبعد آن، این دورهمیها وگروههای مختلف شکل گرفت. به تعبیراستاد شجریان ابتدا ساز دلمان را کوک کردیم و بعد ساز دستمان کوک شد. البته هر کدام از اعضای گروه قطعاً دلایل متفاوتی درایجاد این همدلی واتحاد دارند.»
اودرادامه با بیان خاطراتی ازهمکاری اعضای گروه درتولید یک اثرموسیقایی گفت: «اوایل انقلاب بود وآرشیو رادیو خالی ازموسیقی، چرا که تولیدات 60 سال موسیقی ایران به جرم موسیقیهای دوران پهلوی همگی مهروموم شده بودند و رادیو اثری برای پخش وانتشارنداشت و درآن مقطع زمانی با همراهی گروههایی چون عارف و شیدا و همچنین دوستانی که درمرکزحفظ و اشاعه موسیقی بودند تصمیم گرفتیم موسیقی تولید کنیم و میدانستیم اگراین کارها را انجام ندهیم خودمان از بین میرویم. درواقع هدف ما ابتدا نجات موسیقی بود و ارائه موسیقی قابل قبول با معیارهای جمهوری اسلامی ایران؛ این مهم چیزی نبود جز موسیقی اصیل ایران و شروع به کار کردیم. نکته دیگراینکه هرگروه برای نشان دادن اقتدارخود و بهتر اداره شدن، نیاز به یک سرپرست و مدیر داشت تا خوراک موسیقایی گروه را تأمین کند و علاوه برآن مشکلات و اختلافات را سروسامان بدهد و این نگاه مدیریتی و متعهد بودن تا زمانی که گروههای عارف و شیدا برپا بود وجود داشت. البته ابتدا لازم بود حقانیت این گروهها به مردم اثبات شود تا درمقابل، مردم حمایتهای خود را داشته باشند و قطعاً اگراین حمایتها نبود این گروهها هم از بین میرفتند. اما از دیگرعوامل ماندگاری گروههای هنری و بویژه موسیقی پشتوانه مالی است چرا که اکثریت هنرمندان، حرفهای به غیر از موسیقی نداشتند. البته در سه - چهار دهه قبل استاد همایون خرم عزیز علاوه بر ارائه کارهای موسیقی فاخر و ارزشمند، در زمینه رشته تحصیلی خود مهندسی برق فعالیت میکرد یا استاد نورعلی خان برومند در کنار حرفه موسیقی، جواهرسازی میکرد اما ما موسیقی را شغل و منبع درآمد خود قرار دادیم در نتیجه باید این حق و حقوق به ما میرسید اما متأسفانه با عدم حمایت و بیتوجهی مسئولان روبهرو شدیم و بیشک یکی از دلایلی که گروههای مهم موسیقی ازهم پاشیده شد بخشی ازآن مسائل مالی بود. سؤال این است چرا باید شرایط بهگونهای باشد که من از پرویز مشکاتیان یا از برادر بزرگم هوشنگ یا از استاد شجریان حقوق بگیرم! چرا نباید ارگانهای دولتی نسبت به تأمین معاش هنرمندان تدبیر و برنامهریزی داشته باشند! دردنیای سرمایهداری برای هر چیزی سرمایهگذاری میشود اما برای هنر و بویژه موسیقی سرمایهگذاری صورت نمیگیرد. به گفته این نوازنده برجسته موسیقی؛ «یکی ازدلایل جاودانگی گروههای موسیقی همچون عارف و شیدا این بود که هیچ گاه نگاه مادی وجود نداشت و تنها فکرمان این بود که موسیقی درحال نابودی است و باید به تولید موسیقی بپردازیم تا آنجا که با همراهی اعضای گروه نوارکاست هایمان را برسرچهارراهها یا در خیابانهای شهر میفروختیم. اما در دورههای بعد شرایط به گونهای دیگر تغییر کرد و سازمانهایی چون رادیو، تلویزیون و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
برسر کار آمدند و شرایط مالی کمی بهتر شد.» بیژن کامکار براین نظر است: «اگر گروه موسیقی کنار گذاشته شد لزوماً بهدلایلی که اشاره شد نخواهد بود چرا که برخی گروهها تنها برای یک اجرا دورهم جمع میشوند و خواننده یا آهنگساز سرمایهگذار این گروهها هستند. بهطورمثال با گروهی که آقای جلال ذوالفنون تشکیل داد تنها دو کار اجرا شد «اندک اندک جمع مستان میرسند» و «آتشی در نیستان» با صدای شهرام ناظری. او درباره منسجم نبودن گروههای موسیقی دریکی- دو دهه اخیر گفت: «دراین سالها گروههای موسیقی بسیاری شکل گرفت حتی خود من دراین 4-3 سال اخیر با گروههای مختلفی همکاری داشتم اما پایدار و محکم بودن این گروه نیازمند پشتوانه مالی است. اما واقعیت این است که عدم حمایت و تکنولوژی هیچ گاه نتوانست پشت ما را بر زمین بزند و مانع کارما نشد. البته شرایط اقتصادی امروز بهگونهای شده است که نمیتوان به تولیدات موسیقی چندان امیدوار بود اولاً که خود من اگربخواهم مجانی برای مردم آلبوم تولید کنم دستکم باید 60- 50 میلیون تومان هزینه کنم تا این قطعات به سیدی تبدیل شود و به دست مردم برسد و متأسفانه بهخاطر عدم قانون کپی رایت کسی جرأت تولید آلبوم ندارد و موسیقی در حال انقراض است و تنها باید به کنسرتهای موسیقی دلخوش کرد که آن هم مشکلات خود را دارد. امروزه موسیقیهای مصرفی چنان حمایت میشوند و قدرت گرفتهاند که موسیقیهایی همچون مقامی، سنتی، فولکلور راخفه کرده است درصورتی که ای کاش میدانستیم همه نوع موسیقی را باید گوش کرد و همانقدر که جوانها از پاپ حمایت میکنند و همیشه سالنهایشان پر است، مخاطبان موسیقی سنتی هم این حمایتها را از ما داشته باشند.»
همدلی و همبستگی
نجمه تجدد از خوانندگان موسیقی ایرانی یکی ازدلایل مهم منسجم و پایداربودن گروههای موسیقی را همدلی عنوان کرد. خانم تجدد سالها تجربه همکاری موفق با گروههای موسیقی چون کامکارها و گروه تنبور شمس را داشته و در کنار انتشار آلبومهای موسیقی، کنسرتهای بسیاری را در داخل و یا خارج از ایران با این گروهها همراهی کرده است. او دراین باره بیان کرد: «حضورم در چاووش به روزهای پایانی این گروه برمی گردد، شاید 20 روز از رفتنم به این گروه نگذشته بود که تعطیل شد. به یاد دارم زمانی که با بیژن کامکار آشنا شدم و این آشنایی به ازدواج انجامید در رابطه با گروههایی چون عارف و شیدا صحبتهای بسیاری داشتیم، گروههایی که مانند یک خانواده درکنار هم پا گرفتند و حاصل آن آثار درخشانی بود که همچنان در تاریخ موسیقی ایران به یادگارثبت شده است. تمامی آثاری که دراین گروهها ساخته شده برخاسته از حس و عشقی بود که به موسیقی داشتند و این احساس همان وجه اشتراکی بود که در کار آهنگسازانی چون محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان یا پشنگ کامکار محسوس بود و همبستگی رمز همدل بودن آنها شده بود و این مسأله بسیار مهمی است چراکه کم توجهی به این موضوع موجب ازبین رفتن گروهها خواهد شد.» به گفته این خواننده: «متأسفانه پیش از انقلاب تولیدات موسیقایی رادیو چندان با محتوا نبود و به جز برنامه گلها کمتر موسیقی خوب شنیده میشد تا آنکه ژانر موسیقی رادیو و نوار کاستها تغییر کرد. بهعنوان مثال در همان دوران وقتی برای اولین بار صدای خانم پریسا را شنیدم برایم بسیار لذتبخش بود یا صدای بینظیر استاد محمدرضا شجریان. در واقع ارائه این نوع کارها برای ما که جوانتر بودیم اتفاقی تازه و شوق انگیز بود و با موسیقی اصیل و فاخر ایرانی بیشتر آشنا شدیم تا آنکه بعد از انقلاب مدتی تولیدات موسیقی محدود یا متوقف شد.»
نجمه تجدد سال 1375 به دعوت کیخسرو پورناظری به گروه تنبور شمس میپیوندد، البته پیش از آن نزدیک به 6 سال با گروه خانوادگی خود «کامکارها» همکاری داشت اما سفرهای متعدد با گروه شمس موجب شد این ارتباط آرام آرام قطع شود. او در این باره بیان کرد: «در گروه شمس مانند دیگر گروههای موسیقی که میشناختم همبستگی و همدلی بسیاری وجود داشت و کیخسرو پورناظری برای اجرای یک کنسرت یا تولید یک کار خوب ساعتها با اعضای گروه به گفتوگو می نشست و درواقع روزها و ساعتها درکنارهم زندگی میکردیم و این رفاقتهای سالم و صمیمی منجر به پایداری گروههای موسیقی شد. اولین اجرایم با گروه شمس قطعه «مستان سلامت میکنند» بود که به یاد دارم با وجود شرایط سخت موسیقی بعد از انقلاب با نگرانی بسیاری این کار را اجرا کردم و خوشبختانه خیلی خوب برگزار شد و آخرین همکاریم سال2009 در امریکا بود که در همان کنسرت بهدلیل بیماری آقای کامکاربه ایران برگشتم.» او درباره پایدار نبودن گروههای موسیقی که در این یکی، دو دهه اخیرشکل گرفته است ،گفت: «حدود 99 در صد گروههایی که تشکیل میشوند از افراد تحصیلکرده در حوزه موسیقی هستند و از کودکی روی ساز و موسیقی خود کار کردهاند اما شرایط امروز، کار را کمی سختتر کرده و بودن یا نبودن موسیقی همچنان سؤال است. من دلم میسوزد برای جوانانی که با زحمت کار میکنند اما هیچ حمایتی نمیشوند. نکته دیگر اینکه نگاه مادی درهنر بویژه موسیقی رخنه کرده است.امروزه اگر خوانندهای بخواهد اثری بخواند کمتر پیش میآید از سوی آهنگساز پیشنهاد شود بلکه یا باید اسپانسر داشته باشد یا در یک استودیو به هزینه خود ضبط کند.»
عشق و علاقه
حمید متبسم درگروههای موسیقی چون چاووش، عارف و دستان همکاری داشته و گروه مضراب (از هنرجویان) و پردیس (ارکستر بینالملل) را هم تأسیس کرده است. این نوازنده تار و سه تار سال 1360 به گروه چاووش میرود و همزمان درگروه عارف و مجموعه کانون چاووش فعالیت داشت. او در این باره گفت: «چاووش را نمیتوان یک گروه موسیقی نامید بلکه یک کانون موسیقی متشکل از دو گروه اصلی عارف و شیدا است.» متبسم از بنیانگذاران گروه موسیقی دستان است و سالها بعد که فعالیت گروه عارف کمتر شد و همچنین برای پیشبرد ایدههای خود به این گروه پیوست و این گروه 27 سال فعال بود و کنسرتها و برنامههای بسیاری روی صحنه برد و حدوداً دو سالی است که فعالیتهای آن متوقف شده است. متبسم در ادامه افزود: «به اعتقاد من علت پایدار بودن گروههای موسیقی سنتی همچون عارف، شیدا و... ابتدا عشق و علاقه اعضای آن به موسیقی بود که همچون ریسمانی محکم این موسیقی را حفظ کرده بودند و دیگر هدفمند بودن این گروهها است. در واقع شور و عشق به موسیقی ایرانی موجب شده بود مادیات و جنبههای اقتصادی در ابتدای کار چندان مورد توجه قرار نگیرد و در اولویتهای بعدی قرار داشت اما غالباً اگر کارهای آن به شکست منجر میشد جنبههای هنری آن کمتر مورد توجه بود و جنبههای اقتصادی آن بیشتر مطرح بود.»
حمایت مالی و دولتی
حسین بهروزی نیا از آهنگسازان موسیقی ایران نوازندگان ساز بربط است او از 17سالگی فعالیت موسیقایی خود را بهصورت حرفهای آغاز کرد و تا به امروز با همراهی گروههای مختلف موسیقی ایران، نزدیک به 2000 اجرا داشته است. این آهنگساز دراین باره بیان کرد: سال 58 اولین گروه موسیقیام را تأسیس کردم، گروهی بهنام «خالقی» و این انتخاب برخاسته از نام روحالله خالقی موسیقیدان وآهنگساز بنام و بزرگ ایران و مؤسس هنرستان موسیقی ملی ایران است. اعضای این گروه از دوستانی بودند که زمانی در هنرستان موسیقی در کنار هم تحصیل میکردیم، بنابراین وقتی به مرکزحفظ و اشاعه موسیقی ایران آمدم، این دوستان را به گروه دعوت کردم و به مدت 4 سال آثاربسیاری را ضبط و اجراکردیم. دردیگر گروههای موسیقی چون فارابی، درویش و مولانا نیز بهعنوان نوازنده حضور داشتم و این گروه ها هم در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران فعالیت داشتند. سرپرستی گروه فارابی برعهده آقای محمد علی کیانینژاد بود.علاوه برآن با گروههایی همچون «آوا» و «عارف» هم همکاری داشتم. گروه دیگری که فعالیت میکردم «دستان» نام داشت. اعضای این گروه که همه ازهنرمندان شناخته شده و متعهد به موسیقی هستند تأکید داشتند باید روی پای خود بایستند و کار کنند و بدون حمایتهای دولتی و با هزینه خود این اعضا، کنسرتهای بسیاری در شهرها و کشورهای مختلف دنیا برگزار شد. البته که حمایتهای دولتی و اسپانسر ضرورت هر هنرمند و دلگرمی آنها است اما متأسفانه به این موضوع کمتر توجه میشود. آخرین گروهی که راهاندازی کردم «بربطیان» نام داشت که فعالیت آن سال 97 و زمانی که به ایران بازگشتم آغاز شد.
دانش، آگاهی و تجربه
علیرضا فریدونپور از خوانندگان موسیقی سنتی ایرانی است که از سال ۱۳۷۰ با همکاری گروههای مختلف آلبومها و کنسرتهای فراوانی را اجرا کرده است. او سال 77 توسط یکی از دوستانش به استاد لطفی معرفی شد. فریدونپور میگوید: «درآن روز آشنایی قطعاتی برای استاد خواندم و محمدرضا لطفی با سه تارنوازی خود، من را همراهی کردند و بعد از آن از من خواست بر سر تمرینهای گروه همنوازان شیدا حاضر شوم و درواقع اولین تمرینها همان سال شروع شد.» فریدون پورعلت منسجم بودن گروه موسیقی چون «شیدا» را نظم و انضباط آن عنوان کرد و گفت: «استاد لطفی شخصیت کاریزماتیک داشت و وظایف تک تک افراد گروه را مشخص میکرد و برنامههای مدونی داشت .در واقع اعتقاد استاد این بود که همه ما در مقابل هنر مسئولیت و وظیفه داریم.البته این نظم و همبستگی در برهههای مختلف تاریخ موسیقی ما وجود داشت. مانند دورهمی استادان بزرگی همچون مرتضی خان محجوبی، رهی معیری و بنان یا ادیب خوانساری یا جلیل شهناز، حسن کسایی و تاج اصفهانی و همچنین بیژن ترقی و پرویز یاحقی که موجب خلق آثاربسیار ارزنده و ماندگار در موسیقی شد. من بر این نظرم حضور افراد تحصیلکرده و آگاه و همچنین مدیر و با تجربه و از همه مهم تر همدل بودن از ویژگیهای مهم حفظ و تشکیل یک گروه موسیقی است. اما امروزه شرایط کمی سختتر شده و سرگرمیهای امروزی موسیقی را تحت الشعاع قرار داده است و علاوه برآن حمایت مالی صورت نمیگیرد.»
احترام و انضباط
مازیار شاهی نوازنده تار و از آهنگسازان جوان موسیقی ایران است. این هنرمند، جوانترین نوازنده دوگروه عارف و شیدا بود و ازسال ۸۵ تا ۹۰ هم درگروه همنوازان شیدا به سرپرستی محمد رضا لطفی همکاری داشت و براین نظر است نام و فعالیت گروههای عارف و شیدا سالیان سال ماندگار و فراموش نشدنی است. شاهی درباره دلیل انسجام گروههای موفق موسیقی گفت: به عقیده من مهمترین دلیل انسجام یک گروه، اعضا و سرپرست آن است مانند گروه موسیقی پایور که اعضای آن هیچ گاه تغییر نکردند و از قبل از انقلاب تا آخرین روز فعالیت این گروه ثابت بودند اما اعضای گروههایی همچون عارف و شیدا همیشه در حال تغییر و حضور یک نوازنده جدید بود حتی در گروه همنوازان شیدا هم این تغییرات دیده میشد اما خود گروه متعهد و منسجم بود چون استاد محمد رضا لطفی هنرمندی با ثبات بود. به یاد دارم یک بار استاد هوشنگ ابتهاج بر سر تمرین گروه شیدا آمده بود و از خاطرات گروه پایور تعریف میکرد. هوشنگ ابتهاج میگفت: «یک روز برسر تمرین گروه پایور رفته بودم و اعضای گروه در حال اجرای قطعهای بودند ناگهان فرامرز پایور رو به من گفت هوشنگ ابتهاج میتونم خواهش کنم چند لحظهای بیرون تشریف داشته باشید! من با تعجب از محل تمرین خارج شدم اما بهخاطر کنجکاویام خیلی دور نشدم و شنیدم فرامرز پایور به اعضای گروه میگفت آقای شهناز باید این فراز را این گونه مینواختید و آقای بهاری شما این نت را فراموش کردهاید و چند نکته دیگر. بعد ازچند دقیقه کوتاه آقای پایور بهدنبال من آمد و به محل تمرین رفتم و آن زمان بود که متوجه شدم رازماندگاری این گروه چیست! این تعداد هنرمندان تراز اول و برجسته موسیقی کشور با نهایت احترام با یکدیگر صحبت میکردند وآقای پایور در حضور دیگران کوچکترین نکات و نقطه ضعفی را بیان نمیکرد تا مگر خدایی نکرده دل نوازندهای بشکند»، مازیار شاهی زمانی که به گروه عارف پیوست این گروه بعد از 13 سال با همان ترکیب اولیه و ثابت خود در کنسرتی بهنام «لحظه دیدار» به خوانندگی شهرام ناظری روی صحنه رفت؛ البته به غیر از نوازندگانی همچون بیژن، اردشیرو ارژنگ کامکار، جمشید عندلیبی و... و یک تعداد نوازنده جوان تر همچون این هنرمند همکاری داشتند اما این کنسرت هیچ گاه به اجرای دوم نرسید و ازهم پاشیده شد. او در ادامه افزود: «سال 85 به دعوت آقای لطفی به گروه همنوازان شیدا پیوستم. تمامی اعضای این گروه از شاگردان آقای لطفی بودند مانند گروه قدیمی اش که با شاگردان خود فعالیت داشت. در واقع تفاوت گروه عارف و شیدا درهمین است. در گروه عارف که پرویز مشکاتیان سرپرست آن بودند بیشتر همدوره ایها و همکارانشان حضور داشتند.» او در ادامه گفت: «محمدرضا لطفی انگیزه بسیار عجیبی داشت و همیشه میگفت اگر بارها و بارها اعضای گروه بروند و تغییر کنند بازهم گروه را میسازم و تا آخرین لحظات عمرگرانمایه خود فعالیتهای گروهی را هیچ گاه کنار نگذاشت و هدف خود را فراموش نکرد.»

در سوگ اندیشمند نوگرا
همراه با یادداشت هایی از احمد نقیبزاده ، سیدعلیرضا حسینیبهشتی ، حمیدرضا جلائیپور و رحیم ابوالحسنی
گروه سیاسی/ کرونا یک چهره دیگر را هم با خود برد؛ داوود فیرحی، استاد دانشگاه تهران. خبر بستری شدن او در بخش آی سی یو بیمارستان لاله و وخامت حالش هفته گذشته منتشر شد، اما نهایتاً دیروز ویروس کرونا کار خودش را کرد. به گفته پزشک معالج فیرحی، این استاد دانشگاه در بدو مراجعه درگیری ریوی بیش از ۸۰ درصد داشت. این خبر بلافاصله بازتاب وسیعی در رسانهها و شبکههای اجتماعی داشته و بسیاری از اتفاق رخ داده ابراز تأسف و ناراحتی کردند.
به دنبال فقه پویا
فیرحی در طول مدت حضورش در قامت استاد دانشگاه تهران به چند مؤلفه شهرت داشت؛ درک عمیق از فقه پویا، تسلط به علوم انسانی روز، مشی دموکراتیک و نهایتاً خوی مسالمتجو. مؤلفههایی که دیروز هم در پیامهای پر تعداد یادبود همکاران، دوستان، دانشجویان و دنبالکنندگان مباحث او بازتاب زیادی داشت و بارها مورد تأکید قرار گرفت. او از جمله اندیشمندان منتقد سنت بود که تلاش کرد نگاه مدرنی به دین و سیاست را ترویج کند. از این نظر میتوان او را در زمره نواندیشان دینی قرار داد. او همزمان که اعتقاد داشت حوزه فقه باید خود را با تحولات روز هماهنگ کرده و تناسبی مستقیم و نه با تأخیر با حوزه تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه برقرار کند، تأکید میکرد با این نگاه همزیستی بین دین و دموکراسی نیز امری امکانپذیر است. در همین چارچوب فکری بود که به اعتقاد فیرحی، فقه و دین نه تنها مغایرتی با حق انتخاب مردم ندارند بلکه با نگاهی دقیق به این حوزه حتی اجازه آن را هم نمیدهند و خود میتوانند در صورت خوانشی صحیح، عامل ممانعت کننده از ایجاد محدودیت برای حقوق مسلم افراد باشند. به عبارتی فیرحی شخصاً از باورمندان به نگاه متساهل به دین بود که در مسیر تحقق عملی این نگاه نیز کوششهایی انجام داد. او معتقد بود که برای بهبود شرایط داخلی ایران به جای حاکمان باید به ماهیت حکمرانی توجه شود. او در این زمینه اعتقاد داشت که ماهیت دستگاه دولت در ایران بد ساخته شده است علی رغم تحولات مختلف سیاسی از دوران مشروطه تاکنون، اقدام اصلاحی قابل توجهی در قبال این ساخت نامناسب صورت نگرفته.
فیرحی؛ از حوزه تا دانشگاه
داوود فیرحی در سال 1343 در شهر زنجان متولد شد. وی علوم دینی را تا پایان مقدمات در مدرسه علمیه این شهرستان گذراند و سپس سطح و خارج فقه و اصول را از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۰ در حوزه علمیه قم آموخت. او همزمان با تحصیل در حوزه علمیه قم، در سال 1366 در رشته کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز پذیرفته شد و این رشته را تا مقطع دکترای علوم سیاسی با گرایش اندیشه سیاسی از همین دانشگاه ادامه داد. رساله دکترای داوود فیرحی با عنوان «دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام» نگارش شد و توانست در سال 1378 این مقطع تحصیلی را به پایان برساند. این رساله که با الهام از روش شناسی فوکو و هرمنوتیک گادامر تنظیم شده است به بررسی مناسبات قدرت و دانش در دوره میانه اسلام پرداخته و چگونگی زایش دانش سیاسی دوره میانه را کاوش میکند. پیش از این دکتر فیرحی در دوره کارشناسی ارشد هم رساله «اندیشه سیاسی شیعه در دوره قاجاریه» را نوشت. این رساله به اندیشه سیاسی فقیهان مشهور شیعه در دوره قاجار اختصاص دارد و کوشش میکند مهمترین مکاتب فقهی-سیاسی شیعه را که در دوره قاجاریه بسط یافته و حضور خود را کماکان در تحولات مشروطه (۱۲۸۴/۱۹۰۵) و انقلاب اسلامی (۱۳۵۷/۱۹۷۹) به بعد در ایران، حفظ کرده است، تحقیق کند. وی از سال ۱۳۷۸ عضو هیأت علمی و دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و دروس «اندیشه سیاسی در ایران معاصر» و «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» در دوره دکتری، «فقه سیاسی» و «افکار سیاسی در ایران و اسلام» و «بنیاد گرایی و رادیکالیسم اسلامی معاصر» در دوره کارشناسی ارشد و «نظام سیاسی و دولت در اسلام»، «تاریخ تحول دولت در جهان اسلام» و «مبانی اندیشههای سیاسی در اسلام» در دوره کارشناسی را تدریس کرد. راهنمایی رسالههای متعدد دکترا و کارشناسی ارشد درباره اندیشه سیاسی اسلامی از دیگر فعالیتهای دکتر فیرحی بود. فیرحی همچنین استاد میهمان دانشگاه مفید در قم و عضو شورای مرکزی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم بود.
تألیفات فیرحی؛ یادگاران نگاه او به سیاست و دین
وی مؤلف ۱۰ کتاب و همچنین دارای حدود ۶۰ مقاله منتشره در مجلات و کنفرانسهای علمی در حیطه اندیشه سیاسی اسلام میباشد. از جمله مهمترین عناوین کتابهای به یادگار مانده از داوود فیرحی، عبارتند از «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام»، «دولت اسلامی و تولیدات فکر دینی»، «نظام سیاسی و دولت در اسلام»، «تاریخ تحول دولت در اسلام»، «روششناسی و اندیشه سیاسی در اسلام» و «دین و دولت در عصر مدرن». یکی از مباحث اصلی در آثار فیرحی فقه سیاسی است. وی در کتاب دو جلدی فقه و سیاست در ایران معاصر میکوشد مسأله قانون و ارتباط آن با فقه سیاسی را مورد واکاوی قرار دهد و به نوعی سرنوشت این گفت و گو را در یکصد ساله اخیر بازگو کند. درباره «نظام سیاسی و دولت در اسلام» مباحث مختلفی مطرح شده است. فیرحی در کتاب خود با همین عنوان سعی کرده است در آن مفهوم و ویژگیهای نظام سیاسی و دولت در اسلام را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. وی در همین زمینه نوشته است: «دولت در جامعه اسلامی همانند دیگر جوامع بشری نه تنها بیانگر وجود مجموعه ای از نهادها است، بلکه حاکی از وجود نگرشها و شیوههای خاصی از اعمال و رفتار است که مدنیت اسلامی خوانده شده و در واقع جزئی از تمدن اسلامی محسوب میشود. دولت در فرهنگ اسلامی، نه امری تصادفی و اتفاقی است و نه سازمانی انفعالی و بی طرف که بتوان نادیده گرفت.» وی همچنین اعتقاد دارد تاکنون مفهوم دولت در اسلام به خوبی روشن و مشخص نشده است چرا که بررسی مفهوم دولت در اندیشههای اسلامی، یکی از مشکلترین مفاهیمی است که هرکس به طور عمیق بدان بپردازد، از دشواریهای آن آگاه میشود. فیرحی در کتاب نظام سیاسی و دولت در اسلام تلاش خود را صرف آگاهی یافتن از مفاهیم مختلف دولت از منظر نظریههای سیاسی-اسلامی شکل گرفته در مرور زمان میکند.
پیام تسلیت چهرههای مختلف
دیروز در پی درگذشت این استاد دانشگاه، شخصیتهای مختلف دانشگاهی، فرهنگی و سیاسی پیامهای مختلفی در این رابطه صادر کردند. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان درگذشت مرحوم فیرحی را «ضایعهای غمبار و جبران ناپذیر» دانست و نوشت: «تلاشها و زحمات دیرینه این استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تهران و عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در عرصه پژوهش و تحقیق علوم سیاسی کشور در دو خاستگاه دانشگاهی و حوزوی پیوندی عمیق بین این دو نهاد ارزشمند علمی کشور برقرار کرده بود که ثمره آن آموزش و تعلیم صدها استاد و دانشجو و طلبه مشتاق فراگیری و دانش اندوزی در ایران عزیز اسلامی بود.»
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری هم در پیام تسلیت خود فقدان فیرحی را «ضایعهای بزرگ برای جامعه علمی کشور» دانست و او را «روحانی نواندیش و وارستهای» توصیف کرد که «عمر پربرکت خود را صرف توسعه علمی کشور و پژوهشگری در حوزههای علوم سیاسی و اندیشه سیاسی در اسلام کرد و در این مسیر آثار متعدد علمی نیز از خود به یادگار گذاشت.»
سیدمحمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات هم در پیام تسلیت خود نوشت: «چه تابسوز و جانفرسا است شنیدن خبر درگذشت عزیزی که وجودش حجت موجه بود بر سازگاری سنت (اگر دلیری نقد و نه نفی آن را داشته باشیم) و جهان نوپدید انسان روزگار (اگر بر نقد و نه نفی آن دلیری کنیم)؛ و چه خسارتبار است فقدان این بزرگ برای عالم اندیشه و ایمان.
روانپاک و تابناک حجتالاسلام والمسلمین دکتر داوود فیرحی در جوار رحمت گسترده الهی آرام گرفت، ولی جان آنان را که انسان را آزاد و عزیز و برخوردار میخواهند و میدانند و دین خدا را برای فراهم آوردن چنین زندگانی برای انسان میفهمند و تفسیر میکنند آشوبزده و سوزان کرد. او فقیهی بود متبحر و عالمی متأمل و خیراندیشی متخلق به اخلاق الهی و سیاست شناسی نواندیش و انساندوستی بیریا.
من این مصیبت بزرگ را به همه اصحاب علم و فضیلت و همکاران و همراهان و ارادتمندان به او، بخصوص به خاندان شریف فیرحی، به همسر باوفایش و فرزندان خوب و گرانقدرش و همه بستگان عزادار تسلیت میگویم و از پیشگاه حضرت پروردگار علو درجات این فقید سعید و سلامتی و صبر و اجر بازماندگان معزز را مسألت میکنم. یادش گرامی و راه او پررهرو باد.»
سید حسن خمینی نیز در پیام تسلیت خود، آورده است: «مرحوم فیرحی از جمله عالمانی بود که از جوانی با درک صحیح از نیاز روزگار خود در کنار علوم متداول حوزوی، به مطالعاتی فراتر از مباحث رایج در حوزههای علمیه روی آورد و در این امر به یکی از سرآمدان حوزههای مطالعاتی خویش بدل شد.» در پیام تسلیت حجتالاسلام خمینی همچنین تأکید شده است: «سلامت نفس او و ارادت خالصانه اش به امام و ارزشهای اصیل انقلاب همواره او را به عالمی دردآشنا با هویت دینی مبدل کرده بود که مخلصانه در امر پیرایش دین و انقلاب اسلامی از تحجّر و جمود و هر ناخالصی زائد همت میگماشت.»
محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری هم در پیامی درگذشت این استاد دانشگاه را تسلیت گفت. آیت الله دکتر سیدمصطفی محقق داماد نیز از دیگر چهرههایی بود که در این رابطه پیام تسلیتی صادر کرد. در این پیام آمده است: «فقدان این پژوهشگر صلح دوست که هرگز چهره مهربانش از خاطر دوستان زائل شدنی نیست برای ارباب فضیلت ثلمهای جبران ناپذیراست. این فاجعه مولمه را خدمت بازماندگان داغدار وبستگان سوگوار و همه جامعه فضیلت گستر کشور تسلیت عرض میکنم.»
محمدجواد غلامرضا کاشی، استاد علوم سیاسی و جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در پیام تسلیت خود نوشت: «از رونده نپرسید کجا میرود، از راهی که میرود معلوم است رهسپار کجاست. اما فیرحی خود راه بود. باید منتظر میماندی ببینی به کجا میرسد.» او در توصیف اندیشه سیاسی فیرحی نوشته است: «فکر میکرد جامعه یک چرخ دنده اصلی دارد. وقتی نمیچرخد، جامعه راکد است. پر از بلاهت و سکون و گسیختگی و بی اخلاقی. اگر آن چرخ نچرخد، همه گمراه و مبتذلاند.» از دیگر چهرههایی که دیروز در فقدان این استاد دانشگاه و متفکر سیاسی و مذهبی، پیامهای تسلیتی صادر کردند میتوان به مسیح بروجردی، احمد زیدآبادی، محمد قوچانی، محمود صادقی، سیدضیاء مرتضوی، سیدجواد ورعی، فاضل میبدی، محمدرضا واعظ مهدوی، کاظم قاضیزاده، محمدرضا عارف، هادی سروش و... اشاره کرد.
یادداشت
بر این راه مرگ چیرگی ندارد
خسرو طالب زاده
روزنامه نگار
سخت است باور کردن نبودن داوود فیرحی. چند روز پیش، در ابتدای بیماری تماسی داشتم اظهار خرسندی میکرد که مشکل جدی ندارد اما گویی کرونا شگردش فریب است و خوب فیرحی را فریفته بود. میگویند کرونا از نقطه ضعف آدمها رخنه میکند و مهلک میشود و فیرحی نقطه ضعفش همین بود مانند یک روستایی بیغل و غش و مانند یک متفکر خوشبین و مانند یک متخلق خوش رفتار بود با همه. همین گشودگیش کار دستش داد. با هر آنچه فروبستگی بود ناخوش بود، روحی یا جسمی، فکری یا سیاسی بهنام سنت یا تجدد. گشودگی اندیشهاش مرزهای فکریش را بیکرانه کرده بود اما مرز داشت و بخوبی میدانست کیست و کجا ایستاده است. از هر دو سو منتقدش بودند هم سنت گرایان هم متجددان. زیرا فیرحی اندیشیدن را با سویههای فکری مبادله نکرد. باور داشت که داراییها و اندوختههای محکم و گرانبهایی در مخازن تاریخ فکری ما وجود دارد که گشاده دستانه از آنها غفلت کردهایم و رو به سوی دیار دیگر کردهایم یا بدان آنها جهل ورزیده ایم. گشودگی فکریش با خود فروبستگی مشکل داشت از هر نوع و گونهای که بود.
فیرحی هیچ نشانهای از مرگ نداشت، نه در سن و سالش، نه در طراوت اندیشگی اش، نه در امید به آینده و نه در کوشش کم مانندش. مرگ او یک رخداد پیش بینیناپذیر و باورنشدنی است. اما مگر مرگ چیزی جز این است که باورناپذیر است و جایی و زمانی رخ مینماید که انتظارش نیست. اما مرگ فیرحی را دربرگرفت یا فیرحی مرگ را؟
بی شک جسم فیرحی در چنبره مرگ گرفتار شد و نتوانست از این دام جان سالم بهدر برد، اما «فیرحی» بر مرگ چیره شد. فیرحی کاری را که میباید میکرد، کرد. راهی را گشود که از ژرفای تاریخ بخصوص تاریخ معاصر منشأ میگرفت و تا امروز جریان و به آینده استمرار دارد. کتابها و آثارش «سخن» تمام بود و «جان کلام». فیرحی در آثارش باقی است که مرگ را بدان رخنه نیست. فیرحی میتوانست در صدها کتاب و آثار قلمی و کلامی جدید راهی را که رفته بازگوید و به شرح آنها بپردازد و مفسر خودش باشد. اگر حقیقت کلام و سخن فیرحی شنیده شود، طول و عرض، کم و میزان و بسط و شرح آن چیزی را تغییر نمیدهد. نه فیرحی از زمره نواندیشان دینی بود که در طول عمرشان مستمراً چهره های نو میشوند و نه از زمره آنهایی که جای لرزانی ایستادهاند که زمان باید قلم عفو و اصلاح بر گذشته آنها بکشد. فیرحی جایی ایستاده بود که در فهم عمیق و خرد دقیق کمکش میکرد؛ ادب اندیشه. بواقع صفت بارز او ادب و متخلق بودن که در زیست فردی و زیست فکری بدان پایبند و بلکه فطرتش بود. برای خود بودن نمیاندیشید و اندیشهاش برای خود نبود. برای گشودن از کار فروبسته این دیار بود.
فیرحی ده ها سال دیگر هم عمر میکرد کهای کاش میکرد، در مبانی و اصول همینی میبود که بود. زمان بر فیرحی چیره نمیشد زیرا زمانه را بخوبی میشناخت و بلکه زمانه با او بود. افق فکریش عقبهای داشت که در زمان دگرگون نمیشد، هر چند ثمرات بیشتر و آثار افزون تری داشت و ای کاش میداشت. اما فیرحی راهی را که پیموده بود پایانش خودش بود نه راهش. راه او برای هر رنجیده و دردمندی که اندیشه و دین و ایرانیت مسأله باشد، گشوده است و بر این راه مرگ چیرگی ندارد.
اصرار داشت با لباس روحانیت درس بدهد
رحیم ابوالحسنی
استاد دانشگاه تهران
روز گذشته یکی از اساتید برجسته، مبرز و اثرگذار دانشگاه تهران را از دست دادیم. دکتر داوود فیرحی که پرداختن به وجوه مختلف شخصیتش در این چند کلام خلاصه نمیشود. با این حال در پرداختن به برخی از آشکارترین ویژگیهای او باید گفت که در برخورد نخست این منش رفتاری و ادب اخلاقی استاد بود که همه را جذب خود میکرد. به عنوان یک همکار باید بگویم که حتی یکبار ندیدم که این شخصیت مهربان و مؤدب نسبت به کسی کوچکترین بیحرمتی کند. به مثل آنچه مرحوم استاد مطهری درباره توأم بودن جاذبه و دافعه در شخصیتها گفتهاند باید گفت که دکتر فیرحی دافعهاش هم با ادب و اخلاق و مسبب جاذبه بود.
وجه دیگر اینکه ایشان یک اندیشمند عمیق بود که سعی میکرد در پرداختن به چیستی، چرایی و چگونگی یک موضوع از اندیشههای متعدد و متنوع بهره بگیرد. هر گونه جزماندیشی از ساحت اندیشه او به دور بود. فیرحی از معدود چهرههای روحانی بود که به کمال بود با اندیشه غرب آشنایی داشت و اگر چه فردی مطلع و مدافع نسبت به اصول و اندیشه اسلامی بود اما در تألیفات خود به بهترین وجه از اندیشههای متفکران علوم سیاسی غرب استفاده میکرد.
او یک اندیشمند سیاسی صرف نبود. بلکه نسبت به اصلاح جامعه و نظام سیاسی و حل مشکلات سیاسی کشور برخورد فعالانه و مسئولانه داشت و تاوان آن را نیز میپرداخت. فراموش نمیکنیم که در سال 88 توسط گروه سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به مدیریت انتخاب شد، اما متأسفانه مسئولان وقت دانشگاه تهران از تأیید صلاحیت و صدور حکم مدیریت گروهی ایشان امتناع کردند.
میخواهم بگویم که استاد فیرحی یک اندیشمند منزوی نبود. برعکس در صحنه حضور داشت و همواره به فکر مردم، اصلاح کشور و مشروعیت هویت دینی بود. دکتر فیرحی بر اساس تسلطی که بر تاریخ، اندیشه و فلسفه سیاسی دین اسلام داشت در سالهای اخیر نسبت به مسائل سیاسی جامعه با حساسیت برخورد میکرد و سعی داشت در مواجهه با انحرافاتی که به نام دین در حوزه سیاست مشاهده میکرد آنچه لازم است را با جامعه در میان بگذارد و از ساحت دین دفاع کند.
همچنان او سعی میکرد که در لباس دین مشکلات جامعه را طرح کند. در اوج فشارهایی که در سه دهه گذشته در فضاهای دانشگاهی علیه روحانیون روشنفکر وجود داشت و سبب شد برخی روحانیون اندیشمند ناچار به درآوردن لباس روحانیت شوند، ایشان اصرار داشت که با لباس روحانیت در دانشگاه درس بدهد و از حرمت دین محافظت کند. استاد فیرحی با اخلاق مهربانانه و شیوه تدریس بسیار خوب خود توانسته بود کلاسهای بسیار پرثمر و مفیدی را ارائه دهد. او تنها نویسندهای معتبر نبود، بلکه معلمی بسیار زبردست بود که دانشجویان دانشکده به شدت از کلاسهایش استقبال میکردند. تا آنجا که اگر او کلاس اختیاری برگزار میکرد دانشجویان آن کلاس را حتی بیش از دروس اصلی شان پیگیری میکردند.
ایشان فرد بسیار پرکاری بود. به این دلیل در همین عمر کوتاه آثار متعددی در حوزه اندیشه سیاسی ایران معاصر از خود برجای گذاشت. هر چند به باور من متأسفانه همین کار زیاد موجب شد که جسم شان به پیری زودرس دچار باشد و به سادگی تسلیم بیماری شود.
همه ما از فقدان او متأسفیم. اما استاد فیرحی تا جایی که فرصت عمر اجازه داد ثمره خودش را داد. این رسم تاریخ همه جوامع است که نخبگان پیشرو هستند و تنها اما بعدها اثر بخشی خواهند داشت و انشاءالله جامعه ما نیز در آینده از نظرات ایشان بهرهمند باشد.
متفکری که به ایران میاندیشید
سیدعلیرضا حسینیبهشتی
استاد علوم سیاسی
نه آگاهیات به اینکه مرگ پایان مرحلهای از حیات ماست که همه ما لاجرم از آن عبور خواهیم کرد، نه اینکه میدانی این روزها بسیاری از هموطنان و همنوعانت به سفری بیبازگشت میروند، نه وقوف به اینکه در سن و سالی هستی که کسانی که میشناختی و میشناختندت تو را جا میگذارند و میروند، هیچ یک به هنگام شنیدن خبر درگذشت عزیزی از عزیزانت تسلیات نمیبخشد؛ این غم، گویی همیشه زنده است. در هراسی از سرکشی به گوشی همراهت که مبادا درگذشت دوستی یا خویشی دیگر را باخبر شوی، سر در کتاب میکنی و چشمانت را به تماشای طبیعت زیبای خزان نوازش میدهی تا لحظات بیخبری را تجربه کنی، اما باز هم خطا میکنی و خبر را میبینی.
این بار هم آنچه در هفتههای گذشته و با شنیدن خبرهایی که از بیمارستان میرسید نگران شنیدنش بودم رخ داد. باز هم دوستی دیگر، همکاری دیگر و همکلامی دیگر؛ «حجتالاسلام دکتر داوود فیرحی» استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تهران. در فیضان دوستی گشادهدست بود و در برخورد با ناملایمات گشادهرو. از کتابهایی که نوشته و کتابهایی که در حال نگارششان بود که میگفت، پرتوهای شوق اندیشمندی دغدغهمند و ژرفنگر در سیمایش موج میزد. از نگرانیهایش درباره آینده کشور و ملت که میگفت در مقام روشنفکری متعهد و منتقدی دلسوز میایستاد. نه علمش و نه مهرش را از دانشجو و طلبه و استاد و پژوهشگر، دریغ نمیکرد.
بارها برایم از الگو قراردادن شهید بهشتی در تحصیل همزمان در حوزه و دانشگاه از آغازین سالهای جوانی گفت و چه نیکو و استوار در این راه پا گذاشته بود. و بالاتر از همه، صفایی بود که در این زمانه بیصفایی، لحظه لحظه ساعات همنشینیات با او را پر میکرد.
ما همه رفتنی هستیم و هیچ واقعیتی عریانتر از مرگ در زندگی بشر وجود ندارد، اما خوشا آنان که دنیا را پل دانستند و به سلامت از آن گذشتند، بیآنکه ستمی بر دیگری و بر خویشتن روا دارند. خوشا آنان که بهگونهای زیستند که لحظهلحظه زندگیشان یادآور خوبیهاست و مرگشان فقدانهایی جبران ناشدنی برجای میگذارد. بیش از این نمیتوانم بنویسم. گاه، گاهِ سکوت است. گرچه از آتش دل چون خم می در جوشم/ مهر بر لب زده خون میخورم و خاموشم.
فقدان حجتالاسلام دکتر داوود فیرحی، این شخصیت علمی و روحانی برجسته را به همسر و فرزندانش تسلیت میگویم و از خدای مهربان برای روان آن سفرکرده آرامش و برای همه بازماندگانش، دانشجویانش، همکارانش و جامعه علمی ایران، بویژه اهالی علم سیاست، بردباری و شکیبایی خواهانم.
چه پرواز زودهنگامی
حمیدرضا جلائیپور
استاد دانشگاه
با اندوه فراوان شاهد درگذشت غیرمنتظره دکتر داوود فِیرَحی، روحانی نواندیش و استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تهران، بودیم. دریغ! دریغ!
او هم اهل دانش و تفکر بود و هم یک پژوهشگر اخلاقی در حوزه عمومی بود. برنامه پژوهشی او که 30 سال در راهش تلاش کرد «آشتی عقلانی بین دانش فقه و علم سیاست» بود. او فقط یک استاد دانشگاه نبود فرآوردههای خود را به حوزه عمومی و به درون جامعه میآورد و از دموکراسی و همزیستی ایرانیان بایکدیگر حمایت میکرد. او ایراندوستی مسئول بود و در این راه به ورطه نگاههای تباری، نژادی و واگرا نیفتاد.
او گذشته از توجه به دانش فقه و اندیشه سیاسی به تاریخ اسلام، تجربه سیاسی کشورهای اسلامی خصوصاً تجربه مصر و بالاخره به سیاست روز ایران توجه ویژه و روشنگرانه داشت. دکتر فیرحی در عین اینکه اهل دانش بود بسیار متواضع و اهل گفتوگو بود. رنج سفر میکرد و در تمام محافل فکری در اقصی نقاط کشور شرکت میکرد. او مقید بود که فرآوردههای فکری خود را مکتوب کند و نشر دهد و از این حیث میراث ارزشمندی بهجای گذاشت.
او مطلقاً توانایی علمی و حرفهایاش را برای خود و خانوادهاش دکان نکرد و آزاده و سبکبال زیست. افسوس که او در اوج باروری فکری از میان ما ناگهان پرکشید. درگذشت نابهنگام و جانکاه او را به خانواده معززش و همه اهالی فرهنگ و اندیشه تسلیت عرض میکنم.
در رثای دوست از دست رفتهام
احمد نقیبزاده
استاد دانشگاه
برای من سخت و دردناک است که بخواهم در سوگ فیرحی سخن بگویم. آنها را برای خودم میگذارم و او را چنانکه شناختم به شما معرفی میکنم. از نظر اخلاقی مردی وارسته، خوشخلق و اهل مدارا بود و چنان با مردم سلوک میکرد که انسان از یک روحانی به معنای دقیق کلمه انتظار دارد. یکبار ندیدم که غیبت کند یا بد کسی را بخواهد. از تعصب به دور بود و نسبت به اساتیدی که در دوره دانشجویی با آنها درس داشت بسیار متواضع و فروتن بود. امکان نداشت در جلوی آنها راه برود. از نظر علمی بسیار توانا بود و مفاهیم کلیدی را به درستی درک میکرد. نمونه عالی وحدت حوزه و دانشگاه بود. دروس اسلامی را چنان تدریس میکرد که در ردیف پر جاذبهترین دروس باشد.
به نظرم او خدمت بزرگی به فرهنگ جمهوری اسلامی ایران کرد هر چند برخی تاریک اندیشان در حق او ستم کردند.
علاوه بر دروس نظری در حوزه عمل هم پیوسته به دنبال راهکاری بود که هم اسلامی باشد و هم در دنیای امروز قابل عمل و پراتیک باشد او دغدغه گرههای کوری را داشت که جمهوری اسلامی با آن مواجه است؛ اینکه چگونه تئوکراسی را به دموکراسی پیوند بزنیم، حزب سیاسی از نظر اسلام چه معنایی دارد و چگونه قابل توجیه است.
روحش شاد و یادش گرامی

بر این راه مرگ چیرگی ندارد
خسرو طالب زاده
روزنامه نگار
سخت است باور کردن نبودن داوود فیرحی. چند روز پیش، در ابتدای بیماری تماسی داشتم اظهار خرسندی میکرد که مشکل جدی ندارد اما گویی کرونا شگردش فریب است و خوب فیرحی را فریفته بود. میگویند کرونا از نقطه ضعف آدمها رخنه میکند و مهلک میشود و فیرحی نقطه ضعفش همین بود مانند یک روستایی بیغل و غش و مانند یک متفکر خوشبین و مانند یک متخلق خوش رفتار بود با همه. همین گشودگیش کار دستش داد. با هر آنچه فروبستگی بود ناخوش بود، روحی یا جسمی، فکری یا سیاسی بهنام سنت یا تجدد. گشودگی اندیشهاش مرزهای فکریش را بیکرانه کرده بود اما مرز داشت و بخوبی میدانست کیست و کجا ایستاده است. از هر دو سو منتقدش بودند هم سنت گرایان هم متجددان. زیرا فیرحی اندیشیدن را با سویههای فکری مبادله نکرد. باور داشت که داراییها و اندوختههای محکم و گرانبهایی در مخازن تاریخ فکری ما وجود دارد که گشاده دستانه از آنها غفلت کردهایم و رو به سوی دیار دیگر کردهایم یا بدان آنها جهل ورزیده ایم. گشودگی فکریش با خود فروبستگی مشکل داشت از هر نوع و گونهای که بود.
فیرحی هیچ نشانهای از مرگ نداشت، نه در سن و سالش، نه در طراوت اندیشگی اش، نه در امید به آینده و نه در کوشش کم مانندش. مرگ او یک رخداد پیش بینیناپذیر و باورنشدنی است. اما مگر مرگ چیزی جز این است که باورناپذیر است و جایی و زمانی رخ مینماید که انتظارش نیست. اما مرگ فیرحی را دربرگرفت یا فیرحی مرگ را؟
بی شک جسم فیرحی در چنبره مرگ گرفتار شد و نتوانست از این دام جان سالم بهدر برد، اما «فیرحی» بر مرگ چیره شد. فیرحی کاری را که میباید میکرد، کرد. راهی را گشود که از ژرفای تاریخ بخصوص تاریخ معاصر منشأ میگرفت و تا امروز جریان و به آینده استمرار دارد. کتابها و آثارش «سخن» تمام بود و «جان کلام». فیرحی در آثارش باقی است که مرگ را بدان رخنه نیست. فیرحی میتوانست در صدها کتاب و آثار قلمی و کلامی جدید راهی را که رفته بازگوید و به شرح آنها بپردازد و مفسر خودش باشد. اگر حقیقت کلام و سخن فیرحی شنیده شود، طول و عرض، کم و میزان و بسط و شرح آن چیزی را تغییر نمیدهد. نه فیرحی از زمره نواندیشان دینی بود که در طول عمرشان مستمراً چهره های نو میشوند و نه از زمره آنهایی که جای لرزانی ایستادهاند که زمان باید قلم عفو و اصلاح بر گذشته آنها بکشد. فیرحی جایی ایستاده بود که در فهم عمیق و خرد دقیق کمکش میکرد؛ ادب اندیشه. بواقع صفت بارز او ادب و متخلق بودن که در زیست فردی و زیست فکری بدان پایبند و بلکه فطرتش بود. برای خود بودن نمیاندیشید و اندیشهاش برای خود نبود. برای گشودن از کار فروبسته این دیار بود.
فیرحی ده ها سال دیگر هم عمر میکرد کهای کاش میکرد، در مبانی و اصول همینی میبود که بود. زمان بر فیرحی چیره نمیشد زیرا زمانه را بخوبی میشناخت و بلکه زمانه با او بود. افق فکریش عقبهای داشت که در زمان دگرگون نمیشد، هر چند ثمرات بیشتر و آثار افزون تری داشت و ای کاش میداشت. اما فیرحی راهی را که پیموده بود پایانش خودش بود نه راهش. راه او برای هر رنجیده و دردمندی که اندیشه و دین و ایرانیت مسأله باشد، گشوده است و بر این راه مرگ چیرگی ندارد.
روزنامه نگار
سخت است باور کردن نبودن داوود فیرحی. چند روز پیش، در ابتدای بیماری تماسی داشتم اظهار خرسندی میکرد که مشکل جدی ندارد اما گویی کرونا شگردش فریب است و خوب فیرحی را فریفته بود. میگویند کرونا از نقطه ضعف آدمها رخنه میکند و مهلک میشود و فیرحی نقطه ضعفش همین بود مانند یک روستایی بیغل و غش و مانند یک متفکر خوشبین و مانند یک متخلق خوش رفتار بود با همه. همین گشودگیش کار دستش داد. با هر آنچه فروبستگی بود ناخوش بود، روحی یا جسمی، فکری یا سیاسی بهنام سنت یا تجدد. گشودگی اندیشهاش مرزهای فکریش را بیکرانه کرده بود اما مرز داشت و بخوبی میدانست کیست و کجا ایستاده است. از هر دو سو منتقدش بودند هم سنت گرایان هم متجددان. زیرا فیرحی اندیشیدن را با سویههای فکری مبادله نکرد. باور داشت که داراییها و اندوختههای محکم و گرانبهایی در مخازن تاریخ فکری ما وجود دارد که گشاده دستانه از آنها غفلت کردهایم و رو به سوی دیار دیگر کردهایم یا بدان آنها جهل ورزیده ایم. گشودگی فکریش با خود فروبستگی مشکل داشت از هر نوع و گونهای که بود.
فیرحی هیچ نشانهای از مرگ نداشت، نه در سن و سالش، نه در طراوت اندیشگی اش، نه در امید به آینده و نه در کوشش کم مانندش. مرگ او یک رخداد پیش بینیناپذیر و باورنشدنی است. اما مگر مرگ چیزی جز این است که باورناپذیر است و جایی و زمانی رخ مینماید که انتظارش نیست. اما مرگ فیرحی را دربرگرفت یا فیرحی مرگ را؟
بی شک جسم فیرحی در چنبره مرگ گرفتار شد و نتوانست از این دام جان سالم بهدر برد، اما «فیرحی» بر مرگ چیره شد. فیرحی کاری را که میباید میکرد، کرد. راهی را گشود که از ژرفای تاریخ بخصوص تاریخ معاصر منشأ میگرفت و تا امروز جریان و به آینده استمرار دارد. کتابها و آثارش «سخن» تمام بود و «جان کلام». فیرحی در آثارش باقی است که مرگ را بدان رخنه نیست. فیرحی میتوانست در صدها کتاب و آثار قلمی و کلامی جدید راهی را که رفته بازگوید و به شرح آنها بپردازد و مفسر خودش باشد. اگر حقیقت کلام و سخن فیرحی شنیده شود، طول و عرض، کم و میزان و بسط و شرح آن چیزی را تغییر نمیدهد. نه فیرحی از زمره نواندیشان دینی بود که در طول عمرشان مستمراً چهره های نو میشوند و نه از زمره آنهایی که جای لرزانی ایستادهاند که زمان باید قلم عفو و اصلاح بر گذشته آنها بکشد. فیرحی جایی ایستاده بود که در فهم عمیق و خرد دقیق کمکش میکرد؛ ادب اندیشه. بواقع صفت بارز او ادب و متخلق بودن که در زیست فردی و زیست فکری بدان پایبند و بلکه فطرتش بود. برای خود بودن نمیاندیشید و اندیشهاش برای خود نبود. برای گشودن از کار فروبسته این دیار بود.
فیرحی ده ها سال دیگر هم عمر میکرد کهای کاش میکرد، در مبانی و اصول همینی میبود که بود. زمان بر فیرحی چیره نمیشد زیرا زمانه را بخوبی میشناخت و بلکه زمانه با او بود. افق فکریش عقبهای داشت که در زمان دگرگون نمیشد، هر چند ثمرات بیشتر و آثار افزون تری داشت و ای کاش میداشت. اما فیرحی راهی را که پیموده بود پایانش خودش بود نه راهش. راه او برای هر رنجیده و دردمندی که اندیشه و دین و ایرانیت مسأله باشد، گشوده است و بر این راه مرگ چیرگی ندارد.

بهای آب و منابع طبیعی در خدمت اقتصاد ملی
شمس اردکانی
کارشناس اقتصادی
1- آب شیرینکنهای بندرعباس به کار افتادند تا سالانه حدود 3 میلیارد متر مکعب آب صنعتی از دریا استحصال شود و به فلات مرکزی ایران انتقال یابد.
2- این آب شیرینکنها روش حرارتی و تبخیر آب دریا را بهکار نمیبرند و بهطور مستقیم هیچ کاستی و کژی نه در محیطزیست دریایی و نه در ماوراء دریا بهوجود نمیآورند.
3- این آبشیرینکنها روش اسموس دارونه را بهکار گرفتهاند و بجز غشاهای اسموسی همه کار این پروژه ایرانی و ملی است.
4- بهای تمام شده این آب در محلهای مصرف در استانهای کرمان و یزد، چهار یورو در هر متر مکعب است.
5- شادی من از این پروژه دو چندان است، چون حدود 30 سال پیش که مأمور آبادانی جزیره قشم شدم راهاندازی یک آب دریا شیرینکن با ظرفیت روزانه بیست هزار متر مکعب کار آسانی بود ولی اجرای آن برای مردم محلی به معجزه میمانست.
6- البته در ایران مرکزی پسماند این آب پس از مصرف در صنعت در سفرههای زیرزمینی فرو میرود و پس از سالها تراز منفی بر سفرههای آب میافزاید.
7- این پروژه نشان میدهد که آب خام موجود در سفره ارزشی معادل چهار یورو دارد و عصر حراج منابع آبی کشور به سرآمده است.
8- در فرهنگ ایرانی و اسلامی آب پیشاز مصرف بهمثابه مایه ثروت قیمت داشته است و در فلات مرکزی معیار اندازهگیری «جرعه» بوده و هست و این فرهنگ درست با مبانی علم اقتصاد تطبیق دارد.
9- اساس اینکار اصل The Value ot Natural Endoument in place است (ارزش منابع طبیعی در محل ذخیره)
10- در زمان استخراج نفت براساس امتیازنامه استعماری دارسی، شرکت نفت انگلیسی، طی یک برنامه حساب شده قیمت ذخیره نفتی Oil in Place را در هزینه تمام شده نفت استخراج منظور نمیکرد برای اینکه بتواند ارزش ذاتی نفت ایران را تاراج کند.
11- متأسفانه این میراث شوم در تعیین قیمت نفت برای مصارف داخلی حساب نمیآید و همگان در خوردن سرمایه آیندگان مسابقه میدهیم.
12- شگفتا که این انحراف نفتی در تعبیر ارزش منابع ملی را دولتها به آب و هوا تعمیم دادهاند و بویژه 70 سال است بر کمیابترین منبع حیات یعنی، آب، جذب حراج هدر مصرفی زدهاند.
13- در قانون معادن براساس نظر فقهای عظام، قیمت ماده معدنی برای تعیین حقوق دولتی تصویب شده و اکنون وقت این است که اصل ارزش ذاتی منابع طبیعی به آب و هوا تعمیم داده شود و از رانتخواری در این موارد هم اجتناب شود.
14- در مورد آب، بهای خام آن مساوی قیمت تمام شده آب شیرین از آب دریا درکنار ساحل است که مصرف کننده باید هزینههای انتقال آن را نیز به تناسب مسافت بپردازد.
سخن آخر و استنتاجی اینکه این نوع فرآیندها را، مانند استحصال آب شیرین از آب شور دریا، باید در یک سیستم اقتصادی جامع برنامهریزی کرد.
چون برق مورد نیاز برای تولید هر متر مکعب آب اسموس حدود چهار کیلو وات ساعت است. برای تولید سه میلیارد متر مکعب آب شیرین سالانه به دوازده میلیارد کیلووات ساعت برق نیاز است که بویژه در فصول گرم سال در جنوب کشور و حداقل در حوزه بندرعباس، این نیاز جدید شبکه سراسری برق کشور را ناپایدارتر میکند. راه کار در یک سیستم جامع Integrated System این بود که این مقدار برق را شرکت تولیدکننده آب تولید میکرد نه اینکه به سیستم تولیدی شبکه برق کشور آویزان شود. چون متأسفانه بهای برق را دولت برای آب شیرین کردن، نرخ اشتباه برق کشاورزی منظور میکند.
راهکار این بود که نصف برق مورد نیاز را با توربین حرارتی در کنار آب شیرینکنها تولید میکردیم و از آب خنک کننده توربین آب شیرین استحصال میکردیم. در این سیستم که تولید هم زمان برق و آب نامیده میشود (MED) یکسوم حجم آب گردشی که از دریا گرفته میشود تبدیل به آب شیرین میشود و به محصول پروژه به مقدار چشمگیری میافزاید.
در همین شیوه با ظرفیت نصف دیگر نیاز برق را با پلهای خورشیدی با بهرهوری بالا در ارتفاعات یزد و کرمان میباید تولید و با تزریق آن به شبکه کشور پایداری میافزودیم.
از آنجا که برق خورشیدی را وزارت نیرو 960 تومان برای هر کیلو وات ساعت میخرد و چون برای تولید هر متر مکعب آب اسموسی چهار کیلوات برق لازم است با احتساب نرخ برق مصرفی 160 تومان، شرکت تولیدی آب برای هر متر مکعب آب 3200 تومان صرفهجویی میکند. اگر نصف آب تولیدی در طی سال بهنگام روز باشد، صرفهجویی سالانه در تولید آب برابر چهار هزار و هشتصد میلیارد تومان میشود. چون سیاستگذاری در آب برق در یک وزارتخانه متمرکز است از جناب دکتر اردکانیان وزیر محترم نیرو و همکارانشان انتظار میرود که مدل جامع نگری Integrated را برای تولید توأم آب و برق در نظر میگرفتند و برافتخارات ملی دریا پروژه شایان افتخار میافزودند.
کارشناس اقتصادی
1- آب شیرینکنهای بندرعباس به کار افتادند تا سالانه حدود 3 میلیارد متر مکعب آب صنعتی از دریا استحصال شود و به فلات مرکزی ایران انتقال یابد.
2- این آب شیرینکنها روش حرارتی و تبخیر آب دریا را بهکار نمیبرند و بهطور مستقیم هیچ کاستی و کژی نه در محیطزیست دریایی و نه در ماوراء دریا بهوجود نمیآورند.
3- این آبشیرینکنها روش اسموس دارونه را بهکار گرفتهاند و بجز غشاهای اسموسی همه کار این پروژه ایرانی و ملی است.
4- بهای تمام شده این آب در محلهای مصرف در استانهای کرمان و یزد، چهار یورو در هر متر مکعب است.
5- شادی من از این پروژه دو چندان است، چون حدود 30 سال پیش که مأمور آبادانی جزیره قشم شدم راهاندازی یک آب دریا شیرینکن با ظرفیت روزانه بیست هزار متر مکعب کار آسانی بود ولی اجرای آن برای مردم محلی به معجزه میمانست.
6- البته در ایران مرکزی پسماند این آب پس از مصرف در صنعت در سفرههای زیرزمینی فرو میرود و پس از سالها تراز منفی بر سفرههای آب میافزاید.
7- این پروژه نشان میدهد که آب خام موجود در سفره ارزشی معادل چهار یورو دارد و عصر حراج منابع آبی کشور به سرآمده است.
8- در فرهنگ ایرانی و اسلامی آب پیشاز مصرف بهمثابه مایه ثروت قیمت داشته است و در فلات مرکزی معیار اندازهگیری «جرعه» بوده و هست و این فرهنگ درست با مبانی علم اقتصاد تطبیق دارد.
9- اساس اینکار اصل The Value ot Natural Endoument in place است (ارزش منابع طبیعی در محل ذخیره)
10- در زمان استخراج نفت براساس امتیازنامه استعماری دارسی، شرکت نفت انگلیسی، طی یک برنامه حساب شده قیمت ذخیره نفتی Oil in Place را در هزینه تمام شده نفت استخراج منظور نمیکرد برای اینکه بتواند ارزش ذاتی نفت ایران را تاراج کند.
11- متأسفانه این میراث شوم در تعیین قیمت نفت برای مصارف داخلی حساب نمیآید و همگان در خوردن سرمایه آیندگان مسابقه میدهیم.
12- شگفتا که این انحراف نفتی در تعبیر ارزش منابع ملی را دولتها به آب و هوا تعمیم دادهاند و بویژه 70 سال است بر کمیابترین منبع حیات یعنی، آب، جذب حراج هدر مصرفی زدهاند.
13- در قانون معادن براساس نظر فقهای عظام، قیمت ماده معدنی برای تعیین حقوق دولتی تصویب شده و اکنون وقت این است که اصل ارزش ذاتی منابع طبیعی به آب و هوا تعمیم داده شود و از رانتخواری در این موارد هم اجتناب شود.
14- در مورد آب، بهای خام آن مساوی قیمت تمام شده آب شیرین از آب دریا درکنار ساحل است که مصرف کننده باید هزینههای انتقال آن را نیز به تناسب مسافت بپردازد.
سخن آخر و استنتاجی اینکه این نوع فرآیندها را، مانند استحصال آب شیرین از آب شور دریا، باید در یک سیستم اقتصادی جامع برنامهریزی کرد.
چون برق مورد نیاز برای تولید هر متر مکعب آب اسموس حدود چهار کیلو وات ساعت است. برای تولید سه میلیارد متر مکعب آب شیرین سالانه به دوازده میلیارد کیلووات ساعت برق نیاز است که بویژه در فصول گرم سال در جنوب کشور و حداقل در حوزه بندرعباس، این نیاز جدید شبکه سراسری برق کشور را ناپایدارتر میکند. راه کار در یک سیستم جامع Integrated System این بود که این مقدار برق را شرکت تولیدکننده آب تولید میکرد نه اینکه به سیستم تولیدی شبکه برق کشور آویزان شود. چون متأسفانه بهای برق را دولت برای آب شیرین کردن، نرخ اشتباه برق کشاورزی منظور میکند.
راهکار این بود که نصف برق مورد نیاز را با توربین حرارتی در کنار آب شیرینکنها تولید میکردیم و از آب خنک کننده توربین آب شیرین استحصال میکردیم. در این سیستم که تولید هم زمان برق و آب نامیده میشود (MED) یکسوم حجم آب گردشی که از دریا گرفته میشود تبدیل به آب شیرین میشود و به محصول پروژه به مقدار چشمگیری میافزاید.
در همین شیوه با ظرفیت نصف دیگر نیاز برق را با پلهای خورشیدی با بهرهوری بالا در ارتفاعات یزد و کرمان میباید تولید و با تزریق آن به شبکه کشور پایداری میافزودیم.
از آنجا که برق خورشیدی را وزارت نیرو 960 تومان برای هر کیلو وات ساعت میخرد و چون برای تولید هر متر مکعب آب اسموسی چهار کیلوات برق لازم است با احتساب نرخ برق مصرفی 160 تومان، شرکت تولیدی آب برای هر متر مکعب آب 3200 تومان صرفهجویی میکند. اگر نصف آب تولیدی در طی سال بهنگام روز باشد، صرفهجویی سالانه در تولید آب برابر چهار هزار و هشتصد میلیارد تومان میشود. چون سیاستگذاری در آب برق در یک وزارتخانه متمرکز است از جناب دکتر اردکانیان وزیر محترم نیرو و همکارانشان انتظار میرود که مدل جامع نگری Integrated را برای تولید توأم آب و برق در نظر میگرفتند و برافتخارات ملی دریا پروژه شایان افتخار میافزودند.

سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم
و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
گرانفروشی در رابطه با ماشین کوییک/ یک شهروند: لطفاً درخصوص گرانفروشی بویژه در رابطه با ماشین کوییک که طی 5 ماه، بیش از 120 درصد افزایش قیمت داشته و مشکلات حوالهداران گزارش تهیه کنید. لطفاً جهت عدالتخواهی صدای ما باشید.
کوچه امید نظافت نمیشود!/ رحیمی از تهران: منطقه یک، قیطریه، روشنایی، بهار شمالی، کوچه امید، چند هفته است که نظافت نمیشود! لطفاً شهرداری مربوطه پاسخ دهد.
کاهش حق بیمه خویش فرما/ آقای رنجبر: در جهت اجرای عدالت اجتماعی شایسته است دولت محترم توجه ویژهای به کاهش حق بیمه خود بیمهایها مبذول فرمایند. چون این قشر بسیار درمانده است و دستشان به جایی بند نمیباشد و صدایشان شنیده نمیشود و قطعاً حمایت از این گروه هموطن موجب رضایت خداوند است.
واریز نشدن مبالغ سهام عدالت/ آقای بخشی از رضوانشهر: بنده و جمعی از سهامداران سهام عدالت سهام خود را در دو مرحله برای فروش گذاشتیم اما مبلغ بسیار کمی واریز شده یا برای بعضیها هم اصلاً مبلغی واریز نشده. اما مدتی است که مبلغ واریزی کلاً قطع شده. از مسئولین محترم خواهشمندیم در این راستا نظارت داشته باشند تا حقی از ما ضایع نشود.
و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
گرانفروشی در رابطه با ماشین کوییک/ یک شهروند: لطفاً درخصوص گرانفروشی بویژه در رابطه با ماشین کوییک که طی 5 ماه، بیش از 120 درصد افزایش قیمت داشته و مشکلات حوالهداران گزارش تهیه کنید. لطفاً جهت عدالتخواهی صدای ما باشید.
کوچه امید نظافت نمیشود!/ رحیمی از تهران: منطقه یک، قیطریه، روشنایی، بهار شمالی، کوچه امید، چند هفته است که نظافت نمیشود! لطفاً شهرداری مربوطه پاسخ دهد.
کاهش حق بیمه خویش فرما/ آقای رنجبر: در جهت اجرای عدالت اجتماعی شایسته است دولت محترم توجه ویژهای به کاهش حق بیمه خود بیمهایها مبذول فرمایند. چون این قشر بسیار درمانده است و دستشان به جایی بند نمیباشد و صدایشان شنیده نمیشود و قطعاً حمایت از این گروه هموطن موجب رضایت خداوند است.
واریز نشدن مبالغ سهام عدالت/ آقای بخشی از رضوانشهر: بنده و جمعی از سهامداران سهام عدالت سهام خود را در دو مرحله برای فروش گذاشتیم اما مبلغ بسیار کمی واریز شده یا برای بعضیها هم اصلاً مبلغی واریز نشده. اما مدتی است که مبلغ واریزی کلاً قطع شده. از مسئولین محترم خواهشمندیم در این راستا نظارت داشته باشند تا حقی از ما ضایع نشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
دست نوشته رهبر معظم انقلاب در تقدیر از شهید طهرانی مقدم
-
100 شرکت جدید در آستانه عرضه در بورس
-
برای رفع تحریم ها هیچکس حق فرصت سوزی ندارد
-
چرا از کرونا نمیترسیم؟
-
تداوم رکوردشکنیهای کرونا با 462 قربانی و 11780 مبتلا
-
اروپا خواستار برگشت «بایدن» به برجام
-
راه دشوار <بایدن> در بازسازی جهان
-
چه بخریم و کجا سرمایهگذاری کنیم
-
حفظ امید اجتماعی با اعتماد سازی و کاهش احساس محرومیت ها
-
سرما نخوردهای کرونا داری
-
کام تلخ شیرینیفروشیهای یزد
-
مغناطیس کلمات
-
در حلقه یاران
-
در سوگ اندیشمند نوگرا
-
بر این راه مرگ چیرگی ندارد
-
بهای آب و منابع طبیعی در خدمت اقتصاد ملی
-
سلام ایران

اخبارایران آنلاین